بذار یه سؤال بپرسم: خب، اصلاً زندگی برای کسایی که دچار دمانس (زوال عقل) شدن، مخصوصاً اونایی که تو خونه سالمندان زندگی میکنن، معنی داره یا نه؟ خیلیا فکر میکنن که این افراد دیگه حسی از معنا و هدف تو زندگیشون ندارن. اما جالبه بدونی که این موضوع واقعاً زیاد بررسی نشده بود چون تا همین تازگیها، ابزار مخصوص برای سنجیدنش وجود نداشت!
حالا محققای نروژی اومدن یک پرسشنامه جدید طراحی کردن به اسم MIND (Meaning in Life in Persons with Dementia Questionnaire)، یعنی پرسشنامهای برای بررسی معنی زندگی در کسایی که دمانس دارن. این پرسشنامه دقیقاً مخصوص این گروه درست شده. اگه بخوام راحت بگم، هدفش اینه بفهمیم آدمایی که دچار زوال عقل شدن، چقدر در زندگیشون حس معنا یا بیمعنایی میکنن.
خب، چطور تستش کردن؟ اومدن سراغ ۱۱۶ نفر از کسانی که دمانس داشتن و تو ۳۴ تا خانه سالمندان تو شرق نروژ بودن. براشون این پرسشنامه رو پر کردن. بعد با روشهای آماری مختلف – مثلاً “تحلیل عاملی تأییدی” که یه جور شخم زدن دادههاست برای اینکه ببینن موضوعات واقعا توی پرسشنامه خوب جدا شدن یا نه – و همینطور تست کردن اینکه جوابها چقدر با هم سازگاره، بررسیش کردن.
تو پرسشنامه MIND دو تا بخش اصلی بود:
۱. معنیدار بودن زندگی (همون حس اینکه زندگیم ارزشمنده)
۲. بحران معنا (یعنی آدم حس کنه زندگیش پوچ شده)
نتایجش چی شد؟ هر دو بخش خیلی خوب کار میکردن. اون بخش اول، یعنی حس معنیدار بودن، عددش α 0.86 شد و بخش دوم که بحران معنا بود، α 0.92. این اعداد یعنی نتایجشون کاملاً معتبر و قابل اعتماده. (گفتنیه: این α همون آلفای کرونباخ هست، یه شاخص آماری که میگه چند درصد دادههات اعتمادپذیره)
جالبترش اینه که این دوتا – حس معنا و بحران معنا – دقیقاً برعکس همدیگه رفتار میکردن. یعنی هر کی حس میکرد زندگی براش معنیداره، بحران معنا توش کمتر بود و برعکس! (ضریب همبستگی منفی ۰.۵۹)
یه چیز دیگه هم بررسی کردن: دیدن کسایی که معنای بیشتری تو زندگیشون حس میکردن، معمولاً نمره کیفیت زندگیشون تو یه آزمون دیگه به اسم QoL-AD هم بالاتر بود. (QoL-AD یعنی Quality of Life in Alzheimer’s Disease – یه مقیاس برای سنجش کیفیت زندگی تو آلزایمر و دمانس). البته بحران معنا خیلی ارتباط قوی با پایین بودن کیفیت زندگی نشون نداد، ولی خب این هم خودش جالبه.
حالا اینجا کلی مطالعه آماری هم انجام دادن، اما متوجه شدن که شدت علائم افسردگی (که با یه مقیاسی به اسم CSDD میسنجن) یا کیفیت زندگی در مراحل خیلی پیشرفته دمانس (که با QUALID اندازه میگیرن) اونقدرها هم با معنی یا بحران معنا ارتباط نزدیک نداره. محققها میگن دلیلش ممکنه تعداد نسبتاً کم شرکتکنندهها بوده باشه یا اینکه این مقیاسها به شیوههای مختلف خوداظهاری یا گزارش توسط مراقبین سنجیده میشن و این تفاوت باعث میشه ارتباطشون شفاف نباشه.
در کل، جمعبندی این تحقیق اینه که: پرسشنامه MIND میتونه واقعاً ابزار خوبی باشه برای اینکه بفهمیم افراد مبتلا به دمانس تو خونه سالمندان چقدر به زندگیشون حس معنا یا برعکس، حس پوچی دارن. اگر این ابزار وارد مراقبتهای روزانه بشه، میشه مراقبت خیلی شخصیتر و مناسبتری به این آدمها داد که واقعاً حس میکنن کسی به احساسات و نگاهشون به زندگی توجه داره، نه فقط به مشکلات جسمیشون.
در نهایت هم محققها پیشنهاد میدن که بهتره آینده این پرسشنامه رو تو محیطها و فرهنگهای مختلف هم تست کنن و ببینن تو طول زمان (به صورت طولی)، چقدر میتونه تغییرات معنی رو ثبت کنه.
خلاصهش اینه: حتی تو دمانس هم آدمها میتونن معنای زندگی رو حس کنن و الان دیگه یه ابزار علمی معتبر برای سنجیدنش داریم!
منبع: +