خب بچهها، بیاید یه ذره با هم رفیقانه دربارهی یه موضوع جالب حرف بزنیم: معلمای چینیای که داوطلبانه میرن تو مؤسسههای کنفوسیوس تو آفریقا تدریس میکنن و با کلی احساسات و چالش روبرو میشن. اگه اولین باره اسم این مؤسسهها رو میشنوین، باید بگم مؤسسههای کنفوسیوس جاهایی هستن که زبان و فرهنگ چین رو به ملتهای دیگه یاد میدن.
تو این تحقیق که از ۱۶ تا از این معلمای تازهکار چینی مصاحبه گرفتن، فهمیدن این بنده خداها باید یه عالمه کنترل احساسات داشته باشن که بهش میگن “emotional labor” یا همون کار احساسی. سریع بگم: کار احساسی یعنی وقتی مجبوری حس و حالت رو کنترل کنی، مثلا جلوی دانشآموزا وانمود کنی شاد یا آرومی، حتی اگه ته دلت آشوب باشه!
حالا سوال اصلی اینه که چه قانونهایی هست که این معلمها باید تو کنترل احساساتشون رعایت کنن؟ جالبه بدونین چهار مدل قانون هست که به ترتیب مهم بودن، رو کار احساسی معلمها تاثیر میذاره:
۱. قوانین حرفهای: یعنی باید طبق اصول تدریس، احترام به فرهنگ بومی (مثلاً ارزشهایی که معلمای چینی براشون مهمه) و مهارت زبان یه رفتار خاص داشته باشن. مثلا باید همیشه خونسرد و مودب باشن، حتی اگه اوضاع خوب نباشه.
۲. قوانین سازمانی: این یعنی توی محیط کارشون باید به ساختار سلسلهمراتبی (یعنی بالا پایین اداریها) احترام بذارن، از دعوا پرهیز کنن و نقش سفیر فرهنگی چین رو بازی کنن.
۳. قوانین اجتماعی-فرهنگی: اینجا قصه جالبه! معلمهای چینی باید خودشون رو با فرهنگ محلی آفریقا وفق بدن و جوری رفتار کنن که انتظارات مردم محلی از چینیها رو برآورده کنن. یعنی هرجا رفتن، باید زود بفهمن چه حرفهایی بزنی یا نزنی و با چه ادبیاتی برخورد کنی.
۴. قوانین شخصی: خب اینا همون چیزهایی هست که هر معلم با تجربه خودش و با توجه به ارتباطش با دانشآموزا کشف میکنه، مثلا یه معلم ممکنه با شوخطبعی جواب بده، یکی جدیتر باشه.
حالا معملها برای کنترل احساسات از تکنیکهای مختلفی استفاده میکنن:
- Surface acting: یعنی فقط تظاهر کنن (ظاهر سازی). مثلاً لبخند بزنی در حالی که عمیقاً استرسی.
- Deep acting: سعی کن واقعاً حس درست رو در دل خودت به وجود بیاری. یعنی با خودت حرف بزنی که “همه چی خوبه!”
- عبارات طبیعی احساسات: همون لحظه هر چی واقعاً حس میکنی نشون بدی، ولی خب این زیاد رایج نبوده چون همیشه نمیشه!
بعضی موقعها معلمها از ترفندهایی مثل وانمود کردن، پنهان کردن یا تغییر دیدگاه ذهنیشون استفاده میکردن تا با این فشارها کنار بیان. ولی همهچی به این سادگی نیست! معمولاً خیلیاشون به خاطر توقعات حرفهای و سخت بودن سازگاری با فرهنگ جدید، کلی استرس داشتن و این وسط از طرف سازمان، حمایت روحی و روانی کافی نمیدیدن.
نتیجه مهم این تحقیق این بود که این قوانین احساسی فقط یه سری محدودیت از بیرون نیستن؛ خود معلمها هم تو اجرا و تفسیرشون نقش دارن و ناخواسته یا خواسته اینا رو جزو اخلاق حرفهایشون درمیارن. بر اساس همین یافتهها، پیشنهاد شده که باید برای معلمای داوطلب قبل از رفتن، آموزشهایی درباره تفاوتهای فرهنگی بذارن و در طول کار هم حمایت روانی مرتب براشون فراهم کنن تا کمتر زیر فشار احساسی بمونن و بازدهیشون بهتر بشه.
خلاصه اینکه کار معلمای کنفوسیوس تو آفریقا فقط درس دادن زبان چینی نیست؛ یه جورایی باید بازیگر و روانشناس هم باشن! دوست دارم نظر شما رو درباره اینکه چطور با این چالشهای احساسی مواجه بشن بدونم!
منبع: +