تا حالا شده به دوستدختر یا دوستپسر یکی نگاه کنی و فکر کنی “این دوتا خیلی شبیه همن!”؟ یا اصلاً خودت موقع انتخاب پارتنر حس کرده باشی طرف یه جورایی شبیه خودته؟ یه اصطلاح باحال براش هست به اسم Assortative Mating، یعنی “انتخاب شریک شبیهبهخود” (همون که ملت معمولاً باهاش رو به رو میشن وقتی میبینن یه زوج خیلی به هم میان). این فقط تو آدما نیست، حتی ماهیها هم همین کارو میکنن!
یه مدت پیش تو شبکههای اجتماعی یه بازی معروف شده بود به اسم “Siblings or Dating؟” یعنی باید حدس میزدی دو نفر که شبیه همن، خواهر-برادرن یا دوستپسر/دوستدختر. پشتِ این شوخیها، یه عالمه تحقیق علمی خوابیده.
تحقیقات نشون داده که آدمها معمولا از نظر ظاهر، خصوصیات شخصیتی (مثلاً برونگرا یا درونگرا بودن)، و حتی ویژگیهای جمعیتی مثل سطح تحصیلات، دنبال کسی میرن که به خودشون بخوره. جالب اینجاست که این انتخابا واقعا میتونن روی ژنهای کل جمعیت تاثیر بذارن و باعث شکلگیری گروههایی بشه که همه یه سری ویژگی مشترک دارن. ژنتیک یعنی علم بررسی ژنها و ارثبری خصوصیات از خانواده.
اما بیاید از یه زاویه جدید بهش نگاه کنیم: یه تحقیق جدید که قراره تو مجله Psychological Science چاپ بشه، میگه این موضوع خیلی به ژنها و ترجیحات ارثی مربوطه، نه فقط سلیقه شخصی خودمون!
کیتلین هارپر و برندان زیتش (از دانشگاه کوئینزلند) توضیح جالبی دادن: فرض کن قدت بلنده. احتمالش زیاده یکی از والدینت (مثلاً مامانت) ژن قدبلندی رو بهت داده باشه، اون یکی (مثلاً بابات) هم باعث شده باشه که تو از آدما قدبلند خوشِت بیاد! اینجوری تو هم خودت قدبلند شدی و هم جذب آدمای قدبلند میشی.
اینکه علاقه به یه ویژگی خاص (مثلاً قدبلند بودن یا شوخطبع بودن) خودش بتونه ژنها رو با هم مرتبط کنه، قبلا تو تحقیقات بیولوژی مطرح شده بود، اما الان به تازگی تو روانشناسی تکاملی (evolutionary psychology یعنی بررسی رفتارهای آدمها از نگاه فرایند تکامل و وراثت) هم بیشتر داره دربارهش صحبت میشه.
کیتلین هارپر گفته قبلاً قطعات پازل بودن، ولی هنوز اینجوری به هم وصلشون نکرده بودن. اونا از Agent-based Modeling استفاده کردن، یعنی مدلسازی با شبیهسازی تعداد زیادی عامل (انسان مثلا) تا ببینن اگر بذارنشون کنار همدیگه و طبق ژنها و ترجیحاتشون شریک انتخاب کنن، چه اتفاقی میافته. این روش خیلی کمک کرد که ببینن حتی بدون هیچ فرض اضافهای، خود به خود این تمایل به انتخاب شبیه پیش میاد!
برای اینکه مطمئن باشن قضیه فقط تئوری نیست، یه مدل شبیهسازی ساختن که توش آدما طی 100 نسل بر اساس ویژگیها و ترجیحات ارثی همدیگه رو انتخاب کنن. یه نسخهشو هم با فشارِ انتخاب طبیعی امتحان کردن (selection pressure یعنی اون فشار و محدودیتهایی که تو طبیعت باعث میشه یه سری ویژگی بیشتر بمونن یا حذف شن، مثل این که بعضیا بچهدار نمیشن یا کمتر بچه میارن).
نتیجه چی بود؟ حتی وقتی تا ۱۰ تا ویژگی مختلف رو برای انتخاب پارتنر در نظر گرفتن، باز هم این همبستگی ژنتیکی بین ویژگیها و ترجیحاتشون شکل گرفت و آدمای شبیه جذبِ هم شدن. فقط تو مدلهایی که فشار انتخاب طبیعی داشتن، این همبستگی کمی ضعیفتر و ناپایدارتر بود (چون اون موقع تفاوت ویژگیهای ژنتیکی کمتر میشه).
هارپر میگه زیبایی این کشف اینه که جواب بک مسئله چند دهساله دانشمندها، همینجوری جلوی چشمشون بوده و نمیدیدنش! و چون این مکانیزم خیلی کلیه، حتی درباره حیوانا هم جواب میده (حتی جاهایی که مثل ما آدما واسشون دلیلای پیچیده نمیشه پیدا کرد).
راستش اینم گفت که بدون نگاه بینرشتهای (interdisciplinary یعنی همکاری آدمهایی که تخصصهای مختلف دارن، مثل ژنتیک و روانشناسی) اصلاً این ارتباط پیدا نمیشد. پس نتیجه میگیریم که موقع انتخاب رفیق یا شریک زندگی، فقط موضوع به سلیقه خود آدم برنمیگرده، کلی ژنتیک هم پشتِ قضیه هست!
خلاصه، شاید دفعه بعد که یکی بخواد درباره زوجهای “شبیه هم” شوخی کنه، تو دلت بگی: «خب، ژنها کار خودشون رو کردن!»
منبع: +