قدرت با هدف: داستان بافور و انقلاب انرژی در آفریقا

می‌خوام امروز داستان یه آدم حسابی به اسم “بافور آسیاما-اجئی” رو تعریف کنم که احتمالاً اسمش رو زیاد نشنیدی، اما چه کارای بزرگی توی غنا و کل غرب آفریقا کرده! این آدم موسس و مدیرعامل یکی از بزرگترین شرکت‌های خصوصی انرژی غناست، یعنی Genser Energy. اگه بخوایم ساده بگیم، جنسر انرژی الان برق خیلی از صنایع مهم آفریقا رو تامین می‌کنه – با روشی متفاوت!

ولی قصه از کجا شروع شد؟ بافور بچهٔ یه معلم ابتدایی توی یه شهر کوچیک به اسم تافو بود. فوق‌العاده درسش خوب بود و افتخارات زیادی داشت، حتی رفت مدرسه معروف آچیموتا که تو غنا حسابی اسمه. با این حال، خودش فکر می‌کرد اونقد باهوش نیست که بخواد یه جایی مثل MIT درس بخونه (MIT یعنی موسسه فناوری ماساچوست، یکی از خفن‌ترین دانشگاه‌های دنیا). اول تصمیم داشت بره دانشگاه لیهای آمریکا. روزی که واسه سفارت آمریکا می‌ره که مصاحبه داشته باشه، افسر سفارت بهش می‌گه: “نمره SATت عالیه، چرا MIT رو انتخاب نکردی؟” (SAT یه آزمون استاندارده که واسه ورود به بیشتر دانشگاه‌های آمریکا لازمه). بافور جواب می‌ده که خودش رو در حد MIT نمی‌دیده ولی با تشویق همون خانوم، تو یک روز فرم ثبت‌نام رو پر می‌کنه (!) و پدرش پرونده رو به کمک یه خدمه هواپیمایی Ghana Airways خودش تا آمریکا می‌فرسته. خلاصه؛ قبول می‌شه و یه ماجراجویی جدید شروع می‌شه.

تو MIT بافور مکانیک می‌خونه و بعدش می‌ره توی یه شرکت مشاوره خفن به اسم مک‌کینزی (McKinsey). اونجا روی پروژه‌هایی مثل بهینه‌سازی پروازهای FedEx و جابجا کردن کارخونه‌ها بین کشورها کار می‌کنه. کارش خیلی سخت و جالب بوده ولی بازم یه چیزی تو زندگیش کم بود: حسِ هدف و معنا.

یه روزی، دوستش پابلو تریبین که توی کلمبیا یه شرکت برق جدید راه انداخته بوده (Genser)، بهش می‌گه: “اومدی تا حالا به دنیای برق فکر کنی؟” اون موقع فقط ۴۱٪ مردم غنا برق داشتن و برق هم بیشتر به خاطر سدهای آکوسومبو و کپونگ از رودخانه ولتا تولید می‌شد. این یعنی اگه بارون کم یا زیاد می‌شد، برق هم قاطی می‌کرد! بافور یاد کلاس ترمودینامیک تو MIT می‌افته و می‌گه شاید وقتشه یه کم به انرژی فکر کنم.

می‌ره یه سال مرخصی می‌گیره و برمی‌گرده غنا تا از نزدیک همه چی رو ببینه. کم‌کم براش روشن می‌شه که غنا برای پیشرفت و اشتغال به یه سیستم برق درست حسابی نیاز داره – سیستمی که دقیق باشه، با توجه به فرهنگ محلی ساخته بشه و فکر نسل آینده هم توش باشه. اینجا بود که ایده Genser Power Ghana شکل گرفت: یه شرکت که قصد داشت اول با گاز طبیعی (Natural Gas یعنی گازی که از زمین استخراج می‌شه، نسبتاً تمیزتر از نفت و زغال‌سنگه) و بعد با انرژی‌های پایدارتر، برق مطمئن برای مردم و صنایع فراهم کنه. با ترکیب تجربه خودش و پابلو، شرکتو می‌زنن و حتی یه شرکت آمریکایی هم می‌سازن واسه جلب سرمایه‌گذار خارجی.

یکی از جذاب‌ترین کارایی که تو Genser کردن، استفاده از مفهوم مدولار بودن بود. مدولار یعنی همه چیز رو قطعه‌قطعه درست می‌کنی و بعد مثل لگو می‌چسبونی به هم! مثلاً به‌جای اینکه نیروگاه رو از صفر وسط ناکجاآباد بسازی، قطعات آماده یا نیمه‌کامل رو توی کارخونه درست می‌کنی و بعد سرهم می‌کنی تو محل. حتی با شرکت Caterpillar همکاری کردن تا ژنراتورهای مخصوص خودشون رو به صورت مدولار دربیارن. نتیجه این کارها چی شد؟ هزینه ساخت نیروگاه تقریباً یک سوم رقبا شد و همه چی خیلی سریع‌تر راه افتاد.

اولین و مهم‌ترین مشتری‌هاشون صنایع طلای غنا بودن (یعنی همان شرکت‌های معدن طلا) که برق مدام و ارزان می‌خواستن ولی نمی‌تونستن به شبکه برق دولتی اعتماد کنن. بعدم طرح گسترش دادن: تا حالا هشت تا نیروگاه ساختن (هفتا تو غنا و یکی تو بورکینافاسو) که سه‌تاش فقط برای معادن طلا بوده و بقیه حتی به کشور همسایه یعنی ساحل عاج (Côte d’Ivoire) برق دادن. الان جنسر می‌تونه بالای ۲۰۰ مگاوات برق تولید کنه، و این برای صنعت غنا یعنی همه چی! (مگاوات یعنی واحد اندازه‌گیری قدرت برق، هر مگاوات برق می‌تونه مصرف صدها یا هزاران خونه رو تولید کنه).

یکی از پروژه‌های هیجان‌انگیز Genser، ساختن خط لوله گاز طبیعی بود که چهار خط به طول ۴۳۰ کیلومتر داره (همین حالا هم بزرگترین مالک خصوصی خطوط لوله گاز در غناست). برای اینکه کارشون اصولی باشه، مطالعات محیط زیستی و اجتماعی انجام دادن (Environmental and Social Impact Assessment یعنی برآورد تاثیرات ساخت یه پروژه روی محیط زیست و مردم منطقه) و همچنین متعهد شدن که جنگل‌کاری کنن: تا ۲۰۲۳ صد هزار نهال تیک (یه جور درخت باارزش منطقه) کاشتن و هدفشون اینه تا ۲۰۲۸ این عدد به یه میلیون برسه.

اما خب، بدون حاشیه هم نبوده! سال ۲۰۲۲ یه سری گروه‌های فعال اجتماعی غنا اتهام زدن که به جنسر نرخ گاز پایین‌تر دادند یا بدون نظارت کافی کار می‌کنن (Regulatory procedures یعنی مراحل تأیید و نظارت دولتی روی شرکت‌ها). بعد از کلی تحقیق و سر و صدا، مجلس غنا همه این صحبت‌ها رو رد می‌کنه و خودشون هم بافور می‌گه اینا بیشتر به خاطر بی‌اعتمادی به بخش خصوصی تو زیرساخت‌های دولتیه تا مشکل واقعی جنسر.

علاوه بر ساخت و راه‌اندازی نیروگاه و خطوط لوله، جنسر کلی روی آموزش و پرورش و تربیت مهندس‌های غنایی سرمایه‌گذاری کرده. یه برنامه حرفه‌ای با همکاری SEO Africa راه انداختن که دانشجوها رو از دانشگاه جذب می‌کنن، آموزش می‌دن و بهترین‌ها رو نگه می‌دارن. حتی بخش منابع انسانی شرکتشون نصفش از بچه‌های همین برنامه است! اینجوری رسماً یه باند حرفه‌ای از متخصصین غنایی جمع کردن که از صفر تو همون کشور کار یاد گرفتن.

یه نفر دیگه که خیلی تو موفقیت Genser نقش داشت، Frances Rogoz بود که همون اول به شرکت اضافه شد و الان شده نایب‌رییس توسعه پروژه‌ها. فرانسس پروژه خط لوله گاز غرب غنا رو رهبری کرد که الان شاهرگ حیاتی برق کشور شده.

بافور اما بلندپروازتر از این حرفاست. برنامه‌اش چیه؟ توسعه زیرساخت تا کشورهای دیگه، مثل ساحل‌عاج و حتی گینه و گسترش انرژی پاک‌تر! ایده داشتن خطوط گاز بین‌المللی رو که سولار یا بادی (انرژی خورشیدی و بادی) جایگزین سوخت دیزلی بشه در سر داره. حتی وسط کرونا با دوستش پابلو یه کارخانه فرآوری گاز هم طراحی کردن!

علاوه بر اینا، بافور ایده راه‌اندازی یه دبیرستان خفن (در حد MIT!) رو تو غنا داره، به اسم مادرش فقیدش: یه مدرسه شبانه‌روزی تقریباً برای ۸۴۰ تا دانش‌آموز، بیشترشون بورسیه؛ تا بچه‌های باهوش منطقه رو حسابی آموزش بده و آماده دانشگاه‌های بین‌المللی کنه. می‌خواد با این کار هم به پرورش نیروی آینده کمک کنه هم یاد مادرش رو زنده نگه داره.

در کل، داستان بافور و Genser نشون می‌ده پشت هر سیستم موفق همیشه یه آدم با اراده و یه تیم باانگیزه و رابطه خوب وجود داره – و البته یه مشت مهندس MITی! سیستم Genser واقعاً فقط برای سود نیست، هدفش توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی در آفریقاست. دلیلی هم که اینقدر موفق شدن همینه؛ به مشکلات بومی توجه کردن، فناوری‌های نو رو آوردن و تو پرورش انسان سرمایه‌گذاری کردن. خلاصه، از اون داستان‌هایی که الهام‌بخشه و نشون می‌ده چطور یه نفر با باور و پشتکار، می‌تونه کل یه منطقه رو متحول کنه!

منبع: +