یه نکتهای که خیلی از پدر و مادرا تو ماجرای گوشی تو مدرسهها ازش غافل میشن، اینه که فکر میکنن فقط بحث نگرانی اجتماعی و این حرفاس، اما تهش چیز دیگهای هم هست. مثلاً خودم یه بار با دختر ۱۸ سالم و دوستش تو فرودگاه بودیم داشتیم میرفتیم بازدید یه دانشگاه. وسط راه کنجکاو شدم بدونم چرا خواهر کوچیکترش همینجوری مدام تو زنگهای مدرسه بهم زنگ میزنه، بدون اینکه اصلاً حرف خاصی بزنه!
دختر بزرگم گفت چیز عادیایه، خودش هم هروقت تو راهروهای مدرسه حوصله معاشرت یا صحبت با کسی رو نداشته، خودشو سرگرم گوشی میکرده؛ یعنی صحنه یه جوری میشه که همه همین کارو میکنن. انگار یه نیاز فوری ساختگی درست میکنن و خودشونو با گوشی مشغول میکنن که نیازی نباشه با دیگران حرف بزنن یا تو موقعیت معذب قرار بگیرن.
اما این قضیه یه چرخه داره: وقتی بچهها برای فرار کردن از موقعیتهای خجالتآور یا عجیب و غریب اجتماعی، مدام برن سراغ گوشی، احتمال اینکه بعداً هم بیشتر از این موقعیتها فرار کنن بالا میره. بعدم دیدم که چقدر این موضوع میتونه باعث بیشتر معذب شدنشون بشه و هی دور و گردنشون جمع بشه. این موضوع رو Philip C. Kendall گفته، یه آدم مطرح تو آمریکا که یه کلینیک تخصصی برای اختلالات اضطراب نوجوانان و بچهها داره.
خلاصهاش اینه: شاید فکر کنیم که با منع یا آزاد گذاشتن گوشی تو مدرسه داریم تو فضای مجازی و اجتماعیشون مسئولانه عمل میکنیم، ولی غافلیم از اینکه خیلی وقتا گوشی برای بچهها یه ابزار فراره تا از برخورد با بقیه دوری کنن. این دوری هی بیشتر و بیشتر میشه و یهو میبینی یه نوع انزوای ناخواسته براشون به وجود اومده که اصلاً خوب نیست. پس حواسمون باشه، این ماجرا پیچیدهتر از اون چیزیه که ظاهرش نشون میده!
منبع: +