این روزا دیگه حرف زدن درباره مشکلات روانی تو محل کار خیلی مهم شده و کلی هم تو روانشناسی شغلی بهش توجه میکنن. حالا دقیقاً وقتی حرف از “Mental Health Conditions” یا همون شرایط روانی مثل افسردگی، اضطراب و اینا میشه، بیشتر آدمها واقعاً نمیدونن باید راز نگه دار باشن یا برن و موضوع رو با همکارا و مدیرشون درمیون بذارن.
راستش این پنهان کردن یه جور هویت بهش میگن “stigmatized identity” یعنی چیزی که جامعه براش نیش و کنایه میزنه و باعث میشه آدم معذب بشه. خیلی وقتا پنهان کاری خودش تبدیل میشه به یه استرس جدید ولی جالب اینجاست که اگه یکی مشکلاتش رو بگه، هم حالش بهتر میشه و هم میتونه حمایت و امکانات لازم بگیره. اما خب، ریسک داره! بعضیا بعدش مورد تبعیض یا بدرفتاری قرار میگیرن.
قبلاً دانشمندا فکر میکردن آدمها با حساب و کتاب، همه سود و ضررها رو بررسی میکنن و بعد تصمیم میگیرن بگن یا نگن. انگار پشت میز نشستن و یکم مثل معادله حل کردن! ولی مطالعه جدیدی که توسط ۲۷ نفر از کسایی که خودشون با مشکلات روانی دست و پنجه نرم میکردن انجام شد، این فرضیه رو به چالش کشید.
ماجرا اینه که گفتن یا نگفتن، همیشه از قبل برنامهریزی شده نیست. بعضی لحظهها پیش میاد که یه فرصت خاص برای گفتن دست میده. تو این تحقیق، یه مفهوم جدید به اسم “disclosure opportunities” یعنی موقعیتایی که آدم میتونه راحتتر درباره شرایط روانیش حرف بزنه، به وجود اومد.
حالا چه چیزایی این موقعیتها رو میسازن یا از بین میبرن؟ تو این مطالعه چهار تا عامل خیلی تاثیرگذار پیدا کردن:
- زمان و فضا: مثلاً اگه تو محلکار یه گوشهٔ امن و آروم باشه یا وقت کافی باشه تا دو نفر راحت حرف بزنن، احتمالاً آدم راحتتر دلش رو باز میکنه.
- ساختار اداری یا “Bureaucratic structure”: یعنی اینکه چقدر قوانین و چارچوبهای محلکار انعطاف دارن یا سفت و سختن. بعضی سازمانها خیلی خشک رفتار میکنن و هیچ جایی برای حرف زدن نمیذارن.
- ساختار اجتماعی یا “Social structure”: این ربط داره به جو صمیمی یا غیرصمیمی بین همکارا؛ اگه همه با هم رفیق باشن، احتمالاً آدمها راحتتر مشکلشون رو مطرح میکنن.
- برنامههای سلامت روان: یعنی اون برنامهها و اقدامهایی که شرکتها واسه حمایت از سلامت روان افراد میذارن. همین کارا کلی کمک میکنه فضای گپ زدن درباره این موضوع بازتر بشه.
این چهارتا عامل میتونن بسته به چجوری شدنشون یا در باز کنن یا در رو روی حرف زدن ببندن! همهچی به تعاملشون بستگی داره.
محققین یه مدل جدید به اسم “ecological model” یا مدل زیستمحیطی ارائه دادن که قشنگ نشون میده گفتن یا نگفتن مشکلات روانی تو محلکار، فقط تصمیم فردی نیست. کلی فاکتور ریز و درشت دور و بر اون شخص تاثیرگذاره و همهچی تحت یه روند چندلایه قرار میگیره، نه فقط یه تصمیم ساده.
این مدل باعث میشه دید بهتری نسبت به مشکلات روانی تو محلکار پیدا کنیم و روانشناسان شغلی میتونن بهتر راهنمایی بدن که چطور شرایط رو برای حرف زدن و دریافت کمک بهتر کنن.
در کل، ماجرا اینه که نگفتن مشکلات روانی همیشه به نفع آدم نیست و گفتن هم همیشه بیخطر نیست. اما اگه شرایط مناسب باشه—یعنی فرصت و محیط درست جور باشه—آدمها میتونن با خیال راحتتر مشکلشون رو بیان کنن و هم حال خودشو بهتر کنن هم حمایت بگیرن. این حرف زدن و شنیده شدن واقعاً میتونه یه تفاوت بزرگ بسازه!
منبع: +