خب بذارین یجور دیگه و خودمونی براتون توضیح بدم. تو سالای اخیر، شغلای دولتی حسابی باب شدن و کلی جوون روستایی اومدن و استخدام شدن. اما قضیه فقط همین نیست… آدمایی که از روستا اومدن تو اداره، معمولاً خودشون رو با همکاراشون که شهرنشین بودن و از یه قشر دیگه اجتماعی اومدن، مقایسه میکنن. به این میگن «مقایسه اجتماعی رو به بالا»، یعنی آدم خودش رو با کسایی که فکر میکنه از خودش بالاتر هستن، مقایسه کنه.
حالا این کار چه تاثیری میذاره روی کارشون؟ وقتی مدام داری خودت رو با بقیه مقایسه میکنی و احساس پایینتر بودن میکنی، یه اتفاقی برات میافته به اسم «خستگی نفس» یا همون “Ego Depletion”. یعنی احساس خستگی ذهنی و عاطفی که روی فکر و رفتارتم تأثیر میذاره و انگار باطریت تموم میشه! خستگی نفس رو سه جور بررسی کردن: ١) خستگی ذهنی (یعنی دیگه راندمانت پایین میاد و حواست جمع نیست)، ٢) خستگی احساسی (یعنی حال و هوات داغون میشه)، ٣) خستگی رفتاری (یعنی حتی تو رفتار و کارا هم اثر میذاره و دیگه مثل قبل کار نمیکنی).
این تحقیقی که تو جینان از استان شاندونگ چین انجام دادن، اومده رفتارای بیش از ۱۱۰۰ تا کارمند روستاییِ پلیس رو بررسی کرده. نتیجهها جالب بود: هرچی افراد خودشون رو بیشتر با همکارای بهدردبخورتر یا سطح بالاتر مقایسه میکردن (Upward Social Comparison)، احتمال اینکه از کارشون بزنن یا بیخیال مسئولیتها بشن بیشتر میشد. این رفتار بهش میگن “Work Withdrawal Behavior”. یعنی آدم از کار فاصله میگیره، کمکاری میکنه یا حتی سرکار واییساده ولی دلش با کار نیست.
نکتهی مهمتر این بود که خستگی احساسی، تاثیر خیلی بزرگتری نسبت به خستگی ذهنی داشت تو اینکه آدم طرف از کار بزنه. یعنی وقتی احساساتش خسته میشه (نه فقط فکرش)، احتمال بیخیال شدن کار خیلی بالاتر میره.
اما همهی داستان این نبود! یه چیز دیگه هم بررسی کردن به اسم باور به تحرک اجتماعی یا همون “Social Mobility Belief”. یعنی اینکه طرف باور داشته باشه میتونه پیشرفت کنه و از موقعیت فعلیش بره بالاتر. هرچی این باور تو کارمند روستایی قویتر باشه، تاثیر مقایسهی اجتماعی منفی کمتر میشه و حتی از خستگیها و کمکاریها هم جلوگیری میکنه. به زبان سادهتر: اگه یکی فکر کنه میتونه پیشرفت کنه، مقایسه با همکارای بهترش کمتر اذیتش میکنه و باعث نمیشه از کار دست بکشه.
این تحقیق نشون داد اگه میخوایم با مشکل کمکاری و انگیزه پایین بعضی کارمندای روستایی تو ادارهها مقابله کنیم، باید بیشتر به احساس و باورشون به آینده توجه کنیم نه فقط مهارت یا آموزش دادن بهشون. پس خلاصه اینکه: مقایسهکردن (بهخصوص وقتی آدم از یه طبقه پایینتر باشه) میتونه کلی انرژی ذهنی و احساسی از آدم کم کنه و تو کارش اثر بذاره، ولی اگر باور به رشد و پیشرفت تو آدم باشه، کلی از این اثر منفیها کمتر میشه.
منبع: +