اگه تا حالا گذرتون به میدان معروف سن مارکو تو ونیز افتاده باشه، حتماً اون مجسمهی شیر بالدار رو وسط میدون دیدین. خیلیها فکر میکردن این شیر از همون اول مال خود ونیزیها بوده، ولی حالا یه تحقیق جدید همه رو سورپرایز کرده: این شیر اصلاً ونیزی نیست، بلکه از هزار سال پیش تو چین ساخته شده!
بذارین داستان رو ساده و باحال براتون تعریف کنم. تیمی از دانشمندها به سرپرستی “ماسیمو ویداله” که باستانشناس دانشگاه پادواست، اومدن و با کلی آزمایش علمی روی این مجسمه کار کردن. کلی نمونه مختلف از بخشهای مختلفِ این شیر برنزی گرفتن و بردن زیر دستگاه طیفسنج جرمی (یعنی ابزاری که میتونه ترکیب مواد رو خیلی دقیق بفهمه). برنز، خودش یه آلیاژ هست، یعنی از ترکیب چند تا فلز ساخته میشه، مثل مس و قلع به اضافه یه ذره سرب.
حالا چرا این بخش سرب مهمه؟ چون مقدار ایزوتوپ (یا همون نوعهای مختلف اتم سرب) بسته به معدنی که فلز ازش گرفته شده، فرق میکنه. یعنی میتونن بفهمن فلزش مال کجای دنیاست. این دانشمندها فهمیدن که سرب توی مجسمهی شیر بالدار دقیقاً با معادن رودخانهی پایین یانگتسه (همون چانگ) در شرق چین مطابقت داره؛ جایی که پر از ذخایر مس و طلا و چیزهای دیگهس و کلی اثر تاریخی هم توش پیدا شده.
جالبتر اینکه سبک این مجسمه هم با شیرهای قرون وسطایی اروپا خیلی فرق داره. تو قرون یازدهم تا چهاردهم میلادی، اکثر شیرهایی که تو مجسمهها و آثار هنری اروپا کشیده میشن، ظاهرشون اصلاً شبیه این نیست. اما اگه بری سراغ هنر سلسلهی تانگ چین (بین سالهای ۶۱۸ تا ۹۰۷ میلادی)، تازه میبینی که اونجا مجسمههایی پیدا میشن به اسم “زِن مو شو” (zhenmushou)، که بهشون میگن “نگهبانهای مقبره”؛ یعنی مجسمههایی که جلوی قبرها میذاشتن تا به قول خودشون ارواح شیطانی رو دور کنه. این نگهبانها معمولاً یه جورایی شبیه شیر هستن، با یال و سر شیرگونه، گوشهای تیز، شاخ و گاهی هم بال.
نکته باحالتر اینجاست که روی بدن شیر ونیز جای زخمهایی هست که انگار قبلاً شاخی داشته و بعداً کندن! دانشمندها حدس میزنن شاید همین شاخها یکی از نشونههای نگهبانهای قبر چینی باشه که برای شبیهتر کردنش به یک شیر بالدار واقعی اروپایی، شاخ رو جدا کردن.
اما چجوری این مجسمه از چین سر از ونیز درآورده؟ اینجا پای یه نام آشنا به میون میاد: خانواده «پولو». شاید اسم «مارکو پولو» رو شنیده باشی – همون جهانگرد معروف ایتالیایی. پدر و عموش یعنی “نیکولو” و “مافئو” پولو، تو قرن سیزدهم، از مسیر جاده ابریشم (یعنی مسیر ارتباطی قدیم چین و اروپا که بازرگانها از اون رد میشدن) تا چین سفر میکنن و حتی چند سالی هم تو دربار “قوبلای خان” (پادشاه مغول و نوه چنگیزخان) موندگار میشن.
دانشمندا فکر میکنن شاید این دو تا بازرگان حین سفرشون در چین شیفته این مجسمه شدن، مجسمه رو (شاید در قطعات جدا) خریدن و بعد با خودشون آوردن ونیز. بعد هم به یه هنرمند محلی دادن که دستکاریش کنه و به نماد ونیز – یعنی “شیر بالدارِ سنت مارک” – تبدیلش کنه. همین شیر الان سالهاست وسط میدان سن مارکو حسابی داره فخر میفروشه!
راستی، اصلاً چرا شیر بالدار نماد ونیزه؟ تو اون دوران، جمهوری ونیز روی تجارت و دریاها حسابی قدرت داشت. شیر بالدار کنار کتاب مقدس (سمبل انجیل سنت مارک، قدیس حامی ونیز) نمایندهی تسلط ونیز بر دریا و تجارت بود و حتی رو پرچم ونیز هم نقش بسته بود.
در نهایت باید گفت، این کشف پر از شگفتیه و هنوز هم صد درصد قطعی نیست. خود دانشمندها هم ته مقاله گفتن که این فقط یکی از سناریوهای ممکنه و باید تاریخدانها و باستانشناسها این داستان رو بیشتر بررسی کنن. اما خب، همین اطلاعات هم نشون میده چقدر تاریخ و هنر میتونن با هم گره بخورن و چه ماجراهایی پشت یه مجسمه وسط میدون شهر میتونه باشه. چه کسی فکر میکرد شیر بالدار ونیز، خودش یه پا مهاجر از شرق دور باشه؟!
منبع: +