با پیشرفت هوش مصنوعی، این فناوری به طور فزایندهای در حوزههایی که نیازمند ارتباطات عاطفی هستند، مانند درمان و آموزش، جای خود را باز کرده است. در حالی که افراد متمول از ترکیب توجه انسانی و هوش مصنوعی بهرهمند میشوند، افراد کمبضاعت مجبورند تنها به هوش مصنوعی اتکا کنند. این روند میتواند به تعمیق نابرابری عاطفی و اجتماعی منجر شود.
شکاف میان مراقبت انسانی و هوش مصنوعی در دنیای مبتنی بر فناوری
ظهور هوش مصنوعی اجتماعی-عاطفی در حال تغییر نگرش ما نسبت به مشاغلی است که نیازمند همدلی و ارتباط انسانی هستند. وظایفی که به طور سنتی توسط درمانگران، معلمان یا مربیان شخصی انجام میشد، اکنون در حال خودکار شدن هستند و شرکتها در حال توسعهی راهحلهای هوش مصنوعی هستند که میتوانند کاربران را از نظر عاطفی همراهی کنند. به عنوان مثال:
- Vedantu، یک پلتفرم تدریس خصوصی هندی میلیارد دلاری، از هوش مصنوعی برای تحلیل مشارکت دانشآموزان استفاده میکند.
- Annie Advisor، یک چتبات از فنلاند، با بررسی وضعیت، ارائه پشتیبانی و اتصال آنها به منابع، به بیش از ۶۰۰۰۰ دانشآموز یاری میرساند.
- clare&me، یک استارتآپ مستقر در برلین، یک درمانگر ربات صوتی هوش مصنوعی را با عنوان «یار و همراه سلامت روان ۲۴ ساعته» ارائه میدهد.
- Limbic مستقر در بریتانیا، «Limbic Care»، یک همراه درمانی مبتنی بر هوش مصنوعی، را توسعه داده است.
این نوآوریها، اگرچه پیشگامانه هستند، اما یک پرسش اساسی را مطرح میکنند: چه کسی بیشترین بهره را از چنین فناوری میبرد؟
مزیت متمولان: ترکیب هوش مصنوعی با مراقبت انسانی
در حالی که افراد متمول اغلب از اولین پذیرندگان فناوری پیشرفته هستند، به ندرت تنها به هوش مصنوعی اکتفا میکنند. آنها ارزش بیبدیل توجه انسانی را درک میکنند. این امر در مدارس تجربی سطح بالا در مکانهایی مانند سیلیکون ولی مشهود است، جایی که کودکان بخش عمدهای از روز را از طریق برنامهها یاد میگیرند، اما با معلمان انسانی نیز در گروههای کوچک یا جلسات فردی در ارتباط هستند.
به عنوان مثال:
- دانشآموزان ممکن است صبحها از برنامههایی مانند Quill و Tynker برای دروس دانشگاهی استفاده کنند.
- جلسات هفتگی اختصاصی با مشاوران، ارتباط عاطفی و راهنمایی شخصی را تضمین میکند.
این مدارس محدودیتهای هوش مصنوعی را تشخیص داده و با افزایش مشارکت انسانی در طول زمان، خود را تطبیق دادهاند. این مدل ترکیبی بهترینهای هر دو دنیا را ارائه میدهد، اما با هزینهای گزاف، فقط برای کسانی که از پس مخارج آن برمیآیند، قابل دسترسی است.
بقیه به هوش مصنوعی واگذار میشوند
در مقابل، برای جوامع کمبضاعت، هوش مصنوعی اغلب به دلیل محدودیت منابع به تنها گزینه مبدل میشود. به عنوان مثال، در سال ۲۰۲۳، یک منطقهی مدرسهای در میسیسیپی که با کمبود شدید معلم مواجه بود، برای تدریس هندسه، اسپانیایی و علوم به نرمافزارها روی آورد. با این حال، هنگامی که دانشآموزان با مشکل روبرو میشدند، هیچ پشتیبانی انسانی فوری وجود نداشت – فقط وعدهی کمک از یک مربی دور در صورت امکان.
این اختلاف یک روند نگرانکننده را آشکار میکند: هوش مصنوعی به عنوان یک راه حل «بهتر از هیچ» برای کسانی که توانایی مالی مراقبت انسانی را ندارند، در نظر گرفته میشود. در حالی که درست است که پرستاران مجازی یا درمانگران هوش مصنوعی میتوانند کمبودها را در محیطهای کمدرآمد جبران کنند، این رویکرد خطر تشدید نابرابریهای موجود را در پی دارد.
اهمیت تعامل انسانی
مطالعات متعدد تاثیر عمیق تعامل انسانی بر سلامت و رفاه را نشان دادهاند:
- در پزشکی، مشاوره و آموزش، روابط شخصی به نتایج مطلوبتری منجر میشود.
- یک مطالعهی بریتانیایی با عنوان «آیا کارایی بیش از حد ارزیابی شده است؟» نشان داد که حتی تعاملات اجتماعی کوچک، مانند گپ زدن با یک باریستا، میتواند به بهبود حال عمومی کمک کند.
- مکالمات عمیقتر و ارتباطات عاطفی، اعتماد، حس تعلق و بهبود سلامت روان را تقویت میکنند.
متاسفانه، فشارهای اقتصادی و کاهش هزینههای نیروی کار، حفظ چنین تعاملاتی را دشوارتر کرده است. کارکنان تحت فشار در پزشکی و آموزش اغلب برای ایجاد ارتباطات معنادار فرصت کافی ندارند. همانطور که یک متخصص اطفال با تاسف اظهار داشت: «همه سحق هر چقدر زمانی که نیاز دارند را دارند، اما این سودآور نیست.»
کار ثروت: صنعتی رو به رشد برای افراد ممتاز
در واکنش به این بحران غیرشخصیسازی، متمولان در حال سرمایهگذاری روی کارکنان خدمات شخصی – مربیان شخصی، سرآشپزها، درمانگران و موارد دیگر – هستند. این نقشها، بخشی از چیزی که اقتصاددانان آن را «کار ثروت» مینامند، از جمله مشاغلی هستند که سریعترین رشد را دارند. برای کسانی که استطاعت مالی آن را دارند، این امر دسترسی به مراقبت و توجه انسانی را تضمین میکند، امتیازی که فناوری به تنهایی نمیتواند آن را فراهم کند.
دغدغههای اخلاقی و آیندهی هوش مصنوعی
گسترش سریع هوش مصنوعی اجتماعی-عاطفی نیز پرسشهای اخلاقی را به میان میآورد. شرکتهایی مانند Hume AI به نگرانیهای رایج مانند حریم خصوصی، سوگیری و جایگزینی شغل میپردازند:
- فناوری تشخیص احساسات آنها در بیمارستانها برای پایش سلامت روان بیمار استفاده میشود.
- شاخهی غیرانتفاعی این شرکت، Hume Initiative، دستورالعملهای اخلاقی را برای هوش مصنوعی همدلانه، با تمرکز بر رضایت، برابری و شفافیت، تدوین میکند.
با این حال، این تلاشها به مسئلهی عمیقتر اجتماعی نمیپردازند: تقسیمبندی فزایندهی ارتباط انسانی. از آنجایی که هوش مصنوعی برای کسانی که توانایی مالی جایگزینها را ندارند، به گزینه اصلی تبدیل میشود، شکاف بین افراد ممتاز و دیگران عمیقتر میشود.
نکات پایانی
همانطور که به سال ۲۰۲۵ و پس از آن مینگریم، آشکار است که فناوری به شکلدهی نحوهی تجربهی مراقبت و ارتباط ما ادامه خواهد داد. در حالی که نوآوریها در هوش مصنوعی اجتماعی-عاطفی امیدبخش هستند، آنها همچنین خطر تثبیت نابرابریهای موجود را به دنبال دارند. افراد متمول از ترکیبی از پشتیبانی انسانی و هوش مصنوعی بهرهمند خواهند شد، در حالی که دیگران ممکن است به جای تعامل معنادار انسانی، خود را وابسته به ماشینها بیابند.
این یک پرسش اساسی را برای جامعه مطرح میکند: چگونه میتوانیم دسترسی عادلانه به نوع تعامل انسانی که برای رفاه ضروری است را تضمین کنیم؟ ایجاد تعادل بین پیشرفتهای فناوری با تعهد به همدلی و انصاف، کلید عبور از این دوران جدید خواهد بود.
اگر به خواندن کامل این مطلب علاقهمندید، روی لینک مقابل کلیک کنید: wired