حتماً تا حالا اسم “Impostor Phenomenon” یا همون “سندرم ایمپاستر” به گوشت خورده، نه؟ منظور ازش اینه که بعضیا — با این که حسابی باسواد و باهوشن — اما همش فکر میکنن الکی دارن خودشونو جای یه آدم حرفهای جا میزنن و هر لحظه ممکنه دستشون رو بشه! یه جور حس قلابی بودن آدم رو میگیره.
حالا یه موضوع جالب اینه که دانشمندها مدتهاست کنجکاون که ببینن آیا این حس ایمپاستر بودن توی شیوه حرف زدن یا نوشتن آدمها هم خودش رو نشون میده یا نه. مثلاً اینکه کسایی که بیشتر خودشون رو ایمپاستر میدونن، ممکنه جور دیگهای جملات رو بسازن یا از واژههای خاصی بیشتر استفاده کنن؟
قبلاً یه سری تحقیقها فقط روی نامههای کاری یا همون cover letterها انجام شده بود، ولی یه تیم باحال اومده کار رو گستردهتر کرده. گفتن: “بیاین ببینیم وقتی از یه نفر میخوایم توی چند جمله باحال و آزادانه خودش رو معرفی کنه، آیا این حس ایمپاستر بودن خودش رو نشون میده یا نه؟” برای این کار از ۳۲۵ نفر خواستن تا حداکثر تو ۵ جمله خودشون رو توصیف کنن.
بعد اومدن این توصیفها رو انداختن توی یه نرمافزار با اسم Linguistic Inquiry and Word Count یا به اختصار LIWC که کلی باهوش و پیشرفتهست. توضیح سادهترش اینکه: LIWC یه ابزار کامپیوتریه که میتونه متنها رو دونهدونه بررسی کنه و ببینه چه جور کلماتی (مثلاً مرتبط با اضطراب یا مثبتاندیشی) استفاده شدن.
نتیجه چی شد؟ برخلاف تحقیقهای قبلی که فکر میکردن رفتار زبانی ایمپاسترهای عزیز، قابل شناساییه؛ این تیم متوجه شد تقریبا هیچ ارتباط خاصی بین سندرم ایمپاستر و نوع زبان و جملاتی که توی این معرفی کوتاه استفاده میشه وجود نداره. فقط تنها نکتهای که یه کوچولو معنیدار بود، این بود که آدمهایی با حس ایمپاستر یکم بیشتر کلمههایی استفاده کردن که حس اضطراب و نگرانی رو نشون میده (ضریب همبستگی یا همون r = 0.22 بود؛ یعنی چندان هم قوی نبود).
در کل نتیجه این تحقیقات اینه که بر خلاف شایعهها و تصور خیلیها، سندرم ایمپاستر با یه بررسی عددی و ماشینی روی زبان روزمره، به این راحتیها لو نمیره. احتمالاً فقط کسایی که واقعاً متخصص این کارن یا مدت زیادی با فرد صحبت کردن، شاید بتونن حس کنن طرف ایمپاستره.
در آخر خود پژوهشگران هم گفتن که این قضیه هنوز جای کار داره. ممکنه راههای دیگهای باشه که این احساس رو توی رفتار یا حرف زدن آدمها ردیابی کنیم، یا حتی ابزارهای بالاتری بسازیم که دقیقتر بسنجه. ولی فعلاً، اگه از این دسته آدمهایی هستی که گاهی فکر میکنی قلابی هستی و همه میفهمن… خیالت راحت! احتمالاً توی چند جمله معرفی، چیزی لو نمیره!
خلاصه، این داستان شد نمونهی جالبی از اینکه همیشه نباید گول ظاهر علمی تحقیقات رو خورد و دنیای آدمها از یه سری نرمافزار و آمار فراتر میره! 😊
منبع: +