چطوری استرس قیافه، استقلال تو یادگیری و کار گروهی روی زبان دوم دانشجوهای چینی اثر می‌ذاره؟!

بذارین براتون یه داستان جالب از دنیای دانشجوهای چینی رو تعریف کنم که دارن زبان دوم (مثلاً انگلیسی) یاد می‌گیرن و سر و کله می‌زنن تا راه درست رو پیدا کنن. این تحقیق درباره سه چیز مهم بود: استرس اعتمادبه‌نفس نسبت به ظاهر (social appearance anxiety)، استقلال در یادگیری (learning autonomy)، و اینکه چقدر دانشجوها دوست دارن گروهی کار کنن (collaborative learning orientation).

اول از همه، Social Appearance Anxiety یعنی اینکه یکی سر ظاهرش تو جمع استرس می‌گیره، می‌ترسه بقیه درباره ش قیافه و لباسش چی فکر می‌کنن. خب، می‌دونی که این استرس اصلاً به درد یادگیری نمی‌خوره و می‌تونه آدم رو از جمع جدا و گوشه‌گیر کنه.

حالا بیاین برسیم به Learning Autonomy. این یعنی کسی خودش بلد باشه چطوری درس بخونه و برای پیشرفت خودش وقت بذاره. دقیقا مثل وقتی که یکی برای امتحان نقشه می‌کشه، منابع پیدا می‌کنه و جدی برنامه می‌ریزه.

و اما Collaborative Learning Orientation. این اصطلاح کمی تخصصیه، ولی خلاصه‌ش اینه که آدم‌ها چه‌قدر دوست دارن همکاری کنن، تو کار گروهی فعال باشن و راحت تعامل کنن.

این تحقیق خیلی باحال، از یه نظریه به اسم Dynamic Systems Theory هم کمک گرفته. این نظریه کلاً می‌گه توی چیزای پیچیده (مثل یادگیری زبان دوم! یا همون L2)، همه چی به هم ربط داره و مدام در حال تغییره. خلاصه بگم: دنیا و ذهن ما همیشه پویا و در حال حرکته!

محقق‌ها برای فهمیدن ارتباط این فاکتورها، با استفاده از یه روش آماری توپ به اسم Structural Equation Modeling کار رو جلو بردن. این مدل بهشون اجازه داد بررسی کنن که کدوم عامل‌ها روی هم چه اثری دارن.

نتیجه چی شد؟ نشون دادن که استقلال تو یادگیری و خودکنترلی (Self-regulation یعنی همون کنترل و مدیریت خود توسط خودمون)، تاثیر مثبت و خفنی روی علاقه به یادگیری گروهی و البته پیشرفت تو زبان دوم دارن. اما یه فرضیه‌شون (H1) طبق داده‌ها درست درنیومد و اونم خودش نکته جالبیه که همیشه همه‌چی طبق انتظار پیش نمی‌ره!

راستی، تحقیقشون نکته‌های جالبی هم درباره ضعف‌های خودش داشت: فقط ۳۰۱ نفر توش شرکت کردن (یعنی نمونه کوچیک)، فقط مهارت زبان رو طبق یه آزمون خاص به اسم CET-6 (آزمون زبان تو چین) سنجیدن، و مثلاً مهارت صحبت کردن رو با «نظر همکلاسی‌ها» بررسی نکردن. واسه همین پیشنهاد دادن تو کارای بعدی گروه‌های بیشتر و روش‌های سنجش متنوع‌تر هم بررسی بشه.

ولی نکته اصلی تحقیق این بود که اگه دانشگاه‌ها بتونن محیطی درست کنن که توش دانشجوها هم استقلال داشته باشن و هم استرس‌هاشون رو کم کنن (مثلاً استرس اینکه یه وقت قیافه‌شون بقیه رو اذیت نکنه)، یادگیری واقعاً قوی‌تر و موثرتر پیش می‌ره. یعنی واقعیت اینه: تو آموزش زبان دوم باید هم رسمی بودن کلاس باشه، هم فضا برای رفاقت و یادگیری آزادانه.

در نتیجه، این مقاله به سازنده‌های برنامه‌ریزی آموزش و معلم‌ها و همه کسایی که دغدغه آموزش زبان دارن می‌گه: بیاین فضا رو جوری بچینین که کنار مهارت فنی، به حالت روحی و روانی دانشجوها هم اهمیت بدیم. استرس و ترس‌هاشون رو جدی بگیریم و کاری کنیم فعال‌تر و باحال‌تر تو روند یادگیری شرکت کنن. کلاً الان برگ برنده با بچه‌هایی‌ئه که بلد باشن هم خودشون دست به کار شن و هم تو گروه کار کنن. خلاصش؟ استقلال و همکاری کلید موفقیت تو یاد گرفتن زبان دومه!

منبع: +