ماجرای عجیب: هشت سال با یه تیغه چاقو توی سینه‌ش زندگی کرد و خبر نداشت!

خب بذارید براتون یه ماجرای باورنکردنی بگم که توی تانزانیا واسه یه آقای ۴۴ ساله اتفاق افتاده و واقعاً شبیه فیلم‌هاست! آقا واسه ده روز یه مقدار چرک بدبو از زیر سینه‌ی راستش خارج می‌شد. نه درد داشت، نه تنگی نفس، حتی تب هم نداشت. خودش تعجب کرده بود، با همون حالت اومد اورژانس.

دکترها که معاینه کردن دیدن قفسه‌ی سینه سمت راستش کمی صاف‌تر از حالت عادیه و اون ور قفسه سینه حتی کامل باز و بسته نمیشه. تا اینجاش عجیب بود، ولی زمان معاینه فهمیدن ماجرا از اون چیزی که فکر می‌کردن خاطر‌ه‌انگیزتره!

وقتی ازش پرسیدن ماجرای خاصی داشته، گفت: آره، هشت سال پیش درگیر یه دعوای خیلی خشن شده بودم! طرف منو بارها با چاقو زد؛ به سینه، کمر، شکم و حتی صورتم. اما چون اون موقع هیچ آزمایش یا عکس‌برداری انجام نشد، فقط زخم‌هاشو با پانسمان سربسته و ساده جمعش کردن. هشت سال گذشت و هیچ مشکلی نداشت!

این‌جا بود که دکترها گفتن بذار یه عکس ساده بگیریم. وقتی عکس گرفتن، انگار شاخ درآوردن: یه تیغه‌ی بزرگ چاقو (تیغه فلزی) رفته بود توی قفسه‌ی سینه‌ش و هشت سال اونجا مونده بود! خب قفسه سینه (یا همون Thoracic cavity)، همون فضاییه که قلب و ریه توش جا دارن، بالای شکم قرار گرفته.

داستان جالب‌تر هم شد: تیغه‌ی چاقو از پشت، کنار استخوان کتف راستش (Scapula یعنی همون تیغه شونه)، از بین دنده‌های پنج و شیش رد شده بود. نوک تیغه هم دقیقاً بین دنده‌های سوم و چهارم جلو قرار گرفته بود! وقتی سی‌تی‌اسکن گرفتن، معلوم شد چندتا از دنده‌ها و حتی همون تیغه شونه سال‌ها پیش شکسته و خوب شده بودن. دور و بر تیغه، پر از چرک و بافت مُرده بود.

حالا چه جوری بدنش این تیغه رو “تحمل” کرده بود؟ بدن معمولاً وقتی یه جسم خارجی بزرگ نفوذ می‌کنه (یعنی چیزی که نباید اونجا باشه)، یه حرکت ویژه میزنه به اسم “تشکیل کپسول فیبروزی” (Fibrous capsule formation). این یعنی سیستم ایمنی یک جور لایه‌بندی با بافت الیافی دورش درست می‌کنه تا آسیب و التهاب توی بافت‌های اطراف رو کنترل کنه. خلاصه، همین موضوع باعث شده بود که طرف هشت سال اصلاً خبر نداشته همچین چیزی تو سینشه!

برای درمانش دکترها عمل جراحی Thoracotomy کردن. این یعنی با جراحی قفسه سینه رو باز می‌کنن. تیغه چاقو رو درآوردن، چرک رو هم کشیدن و با محلول آب‌نمک (سُدیم کلراید) حسابی شستشو دادن. یه لوله هم برای خروج چرک گذاشتن و بعدش زخم رو بخیه زدن. براش آنتی‌بیوتیک قوی تجویز کردن تا خیالشون راحت بشه عفونت نگیره.

لوله تخلیه بعد از هشت روز بیرون آورده شد و دو روز بعد هم آقا مرخص شد. دو بار دیگه هم برای ویزیت مراجعه کرد (دو هفته و شش هفته بعد) که توی هیچ‌کدوم دیگه خبری از عفونت یا مشکل نبود، یعنی همه‌چی روال عادی خودش رو پیدا کرده بود.

حالا چیزی که این پرونده رو خاص‌تر می‌کنه اینه که معمولاً توی این‌ جور دعواها یا حوادث، اگه جسم خارجی توی قفسه سینه بمونه، معمولاً یا ساچمه گلوله است یا جِرمهای کوچکتر که گم کردنش آسونه. تیغه‌ی کامل چاقو (اون هم فلزی) اگه بشکنه و بمونه، معمولاً زود پیدا میشه، نه این‌که هشت سال کسی نفهمه! نمونه‌هایی مثل این خیلی کم توی گزارش‌های پزشکی دیده شدن.

خلاصه، این داستان نشون میده بدن آدم چه کارهای عجیبی می‌تونه بکنه و چقدر مهمه اگر آسیب شدیدی می‌بینید، حتی اگه بعدش حالتون عادیه، حتماً یه تصویربرداری یا معاینه درست و حسابی برید!
نکته: این مطلب فقط جنبه اطلاع‌رسانی داره و نباید جای توصیه پزشکی جدی گرفته بشه.

اینو داشته باشید واسه روزی که یه داستان عجیب پزشکی خواستید برای رفیقاتون تعریف کنید!

منبع: +