آدما وقتی دور هم جمع میشن چه کارای عجیبی می‌کنن! ماجراهای دنیای آنلاین و ذهن‌های بهم‌ریخته

اگه تو دوران کرونا یادتون باشه یه حرف عجیب غریبی تو شبکه‌های اجتماعی پیچیده بود که مثلاً “کرونا به خاطر امواج 5G درست شده!”. این شایعه اونقدری گسترش پیدا کرد که حتی تو بعضی کشورها به برج‌های مخابراتی حمله کردن، یا کلی تجهیزات 5G و حتی 4G رو آتیش زدن و کلی هم به کارمندای مخابرات فحش و تهدید رسید. باورش سخته، ولی خب حقیقت داره!

حالا سوال اینه که چرا همچین چیزایی پیش میاد؟ جوابش چند تا دلیل جالب داره. تو یه مقاله جدیدم که چندتا دانشمند تو ژورنال “Frontiers in Communication” چاپ کردن (اگه بخوای بدونی، این یه مجله علمی درباره ارتباطاته)، دقیقاً به همین موضوع پرداختن که چطور تئوری‌های توطئه و خبرای اشتباهی که خیلیا باور می‌کنن تو شبکه‌های اجتماعی اینقدر گسترش پیدا می‌کنه.

بذار یه کم ریشه‌ای‌تر نگاه کنیم. مغز ما آدما واقعاً برای این همه اطلاعات و پیچیدگی ساخته نشده. وقتی حجم داده‌ها زیاده، مغزمون دنبال میانبر می‌گرده. یکی از این میانبرا اسمش هست “تاییدیه‌طلبی” یا Confirmation bias؛ یعنی فقط چیزایی رو میبینیم یا باور می‌کنیم که با نظرمون سازگاره، بقیه‌ش رو دیگه یا ندیده می‌گیریم یا سریع فراموش میشه. مثلاً یادت میره تو صف سریع بودی، ولی اگه تو صف کند باشی، صد بار به خودت میگی “چرا من همیشه بدشانسم؟!”

مشکل دیگه هم اینه که وقتی چیزی رو نمی‌فهمیم، مغزمون سریع می‌ره سمت اینکه “حتماً یکی پشت پرده داره دستکاری می‌کنه”. این طرز فکر باعث شده از شکار جادوگرها (witch hunts یعنی وقتی یه عده فکر می‌کردن یه نفر جادوگره و بهش حمله می‌کردن) تا تئوری توطئه‌های امروزی همه ریشه بگیرن.

یه بحث جالب دیگه هست به اسم “نادانی جمعی” یا Pluralistic ignorance. یعنی مثلاً تو کلاس هیچی نمی‌پرسی چون فکر می‌کنی همه بقیه فهمیدن، بعد که تحقیق می‌کنی می‌بینی نصف کلاس هم همین حس رو داشتن و هیچکس چیزی نفهمیده! این موضوع باعث میشه آدما گاهی تو گروه اصلاً هیچ کمکی نکنن و فکر می‌کنن یکی دیگه کمک می‌کنه.

یه پدیده خنده‌دار اما جدیه دیگه هم هست به اسم Groupthink. این یعنی همه تو گروه، حتی اگه مخالف باشن بخاطر آبروی گروه، مخالفت نمی‌کنن و فقط دنبال رئیس میرن. حتی باعث شده تو فاجعه معروف Challenger (همون شاتل فضایی ناسا که منفجر شد) هم گروه‌ها جرئت مخالفت نداشتن.

همه اینا زیرمجموعه تاثیرات “خودجوش” و Emergent behavior هستن؛ یعنی خودبه‌خودی وقتی شرایط فراهم باشه تو گروه پیش میان. واسه همین گاهی دولت‌ها و رسانه‌ها کلاً غافلگیر میشن وقتی می‌بینن یه گروه مثلاً یهو دنبال یه هدف عجیب راه میفته.

بدترش هم اینه که تو شبکه‌های اجتماعی، سرعت پخش این عجایب اصلا قابل مقایسه با قدیما نیست. فکر کن صدها سال پیش هر شایعه‌ای با دهن به دهن شدن شاید تو یه روستا بچرخه و تموم. الآن یکی یه توئیت، پست یا استوری بزنه، یه دقیقه بعد تو نصف دنیا پخش میشه. جوامع هم تو شبکه‌های اجتماعی مثل “دهکده” اما جهانی شدن؛ هر کسی با هر نظری می‌تونه کلی آدم هم‌فکر پیدا کنه، حتی اگه نظرش خیلی افراطی باشه.

اینجوری، تئوری‌های توطئه و عقاید افراطی مثل ویروس تو فضای آنلاین پخش میشن و باعث رفتارای عجیب واقعی میشن. مثلاً هجوم به دکل‌های 5G دقیقاً همینجوری شکل گرفت.

حالا چرا دروغ و پیامای جعلی اینقد خوب پخش میشه؟ چون خیلیاشون طوری طراحی شدن که مغز ما رو گول بزنه و با نقاط ضعفمون بازی کنه. این ماجرا رو بهش میگن Cognitive Bias یا سوگیری شناختی؛ یعنی خطا تو نحوه فکر کردن آدما. رسانه‌های سیاسی و شبکه‌های اجتماعی هم دقیقاً رو همین سوگیری‌ها دست میذارن و خبرای جعلی رو طوری میسازن که احساس کنی حقیقت داره!

دانشمندا حتی نشون دادن الگوی پخش این شایعات شبیه مدل‌های اپیدمیولوژی پزشکیه؛ یعنی همون مدلی که دانشمندای بهداشت برای شیوع بیماری‌ها استفاده می‌کنن. توی شبکه‌های اجتماعی، بعضی اینفلوئنسرها (یعنی کسایی که خیلی دنبال‌کننده دارن و تاثیرگذار هستن) تبدیل میشن به super-spreader ها یا همون پخ‌شکن‌های اصلی خبرهای جعلی.

شاید فکر کنی خب راه‌حل چیه؟ تو علم میگن اگه بخوای جلوی یه چیزی مثل اپیدمی رو بگیری باید اول منبع رو سانسور کنی، بعد جلوی پخش شدن رو تا حد امکان بگیری و بعدم مردم رو آموزش بدی که مقاومت نشون بدن. تو فضای مجازی یعنی بلاک کردن پخش‌کننده‌ها، فیلتر کردن محتوای مخرب و آموزش به کاربرا که سادگی گول نخورن. اما واقعاً به این راحتیا نیست.

واقعیت اینه که پخش‌کننده‌ها هی جا عوض می‌کنن، پلتفرم‌ها رو فرق می‌کنن یا خودشون رو پشت آزادی بیان قایم می‌کنن. آمار نشون میده که مردم اغلب خیلی زود فراموش می‌کنن چی یاد گرفتن و شکار این پیام‌های مخرب میشن. انگار یه مسابقه تسلیحاتی بین کسایی که حقیقت رو میگن و اونایی که دروغ پخش می‌کنن راه افتاده و کسی هم براش پایان نداره.

اگه یه جامعه بخواد کلاً بی‌خیال بشه و تو این رقابت شرکت نکنه، حسابی غرق دروغ میشه و دیگه هیچکی سر هیچ موضوعی به توافق نمی‌رسه. اگه بخواد جلوی بدخواها وایسه، باید کلی وقت و پول بذاره تا بتونه حداقل یه ذره مدیریت کنه.

در نهایت، حقیقت اینه که هیچ راه ساده و جادویی وجود نداره که این مشکل رو حل کنه. هر کی فکر کنه یه راه‌حل سریع سراغ داره، فقط داره خودش رو فریب میده. باید آماده باشیم برای دنیایی که توش مرز بین واقعیت و دروغ هر روز داره کم‌رنگ‌تر میشه و ما باید یاد بگیریم چطور سره رو از ناسره تشخیص بدیم.

منبع: +