خب رفقا، امروز میخوام درباره یه موضوع جالب تو دنیای هوش مصنوعی براتون توضیح بدم: داستان “ایجنتهای BDI” و برنامهریزی خودکار براشون با استفاده از ATL! شاید اسماشون ترسناک باشه، ولی صبر کنین، باهم قشنگش میکنیم.
اول بریم سراغ BDI. این مخفف سه کلمهست: Belief (باورها)، Desire (خواستهها) و Intention (نیّتها). یعنی چی؟ یعنی یه مدل برای شبیهسازی رفتار آدمها تو هوش مصنوعی درست کردن. مثلاً فرض کنین یه کاراکتر داخل یه بازی، اطلاعاتی درباره محیط داره (باورهاش)، یه هدف یا خواسته داره (مثلاً میخواد برنده بشه) و تصمیم میگیره با چه روشی به اون هدف برسه (نیّتهاش). اینا میشن همون Agentهای BDI.
حالا اصل ماجرا چیه؟ این ایجنتها برای رسیدن به هدفشون باید یه نقشه یا به قول خودشون “Plan” داشته باشن. یعنی باید بدونن چه کارهایی پیاپی انجام بدن که به اون خواسته برسن. تا اینجاش خیلی معقول و خفنه اما مشکل اینجاست که تا الان بیشتر این برنامهریزیها دستی بوده، یعنی یه نفر میشسته تکتک این نقشهها رو براشون مینوشته و معمولاً فقط برا سناریوهای تکنفره جواب میداده.
ولی خب این مقاله جدید کلی حال داده! اومدن یه ابزار ساختن که خودش میتونه این نقشههای هوشمندانه رو بهصورت خودکار بسازه. اونم با استفاده از یه مدل منطقی جالب به اسم Alternating-Time Temporal Logic یا به اختصار ATL. بگذار توضیح بدم ATL چیه: این یه جور منطق زمانیه که به ایجنتها اجازه میده “متوجه شرایط مختلف بشن” – مثلاً فکر کن همزمان هم رقیب داری، هم همکار و باید بر اساس رفتار اونا نقشه بکشی؛ ATL دقیقاً مال همچین سناریوهای شلوغپلوغیه!
حالا چرا این موضوع مهمه؟ چون تو زندگی واقعی، مخصوصاً وقتی چند تا ایجنت با هم تو تعاملاند (یا باید همکاری کنن یا با هم رقابت)، همهچی خیلی پیچیده میشه. این ابزار جدید با ATL میاد خودش نقشههایی میسازه که توش این ارتباطها، همکاری یا رقابت ایجنتها لحاظ شده. دیگه لازم نیست یکی بشینه برای هر سناریو جداگانه برنامه بنویسه؛ خود ماشین این کارو میکنه!
تو مقاله برای اینکه نشون بدن این سیستم واقعاً جواب میده، یه بازی مثال زدن که توش چند ایجنت باید با هم همکاری کنن تا به یه هدف مشترک برسن. مثلاً فرض کنین یه مأموریت تیمی تو بازی که هر ایجنت یه قسمتی رو انجام میده و با همکاری هم به موفقیت میرسن. نتیجه؟ این نقشههای خودکار ساخته شده باعث میشن همه آیجنتها بتونن به هدف برسن بدون اینکه آدمها دخالت کنن.
خلاصه کنم: این کار باعث میشه ساختار برنامهریزی تو هوش مصنوعی خیلی هوشمندتر و کمزحمتتر بشه، حتی وقتی چند تا ایجنت با هم تو داستان باشن و بخوان به هم کمک کنن یا جلوی هم رو بگیرن! به نظرم این یه قدم بزرگ تو ساخت آیجنتهای هوشمندیه که میتونن توی سناریوهای پیچیده مثل بازیهای چندنفره یا برنامهریزی تیمی تو دنیای واقعی بهدردمون بخورن.
اگر دوست داری بدونی هوش مصنوعی چطوری فکر میکنه و تیم تشکیل میده، این یکی از همون راهاشه! 😉
منبع: +