بذارید یه چیزی رو شفاف بگم: سواد مالی، یعنی اینکه آدم بدونه با پولش چیکار کنه—خرج، پسانداز، سرمایهگذاری و اینا—یکی از اون چیزاییه که هرکسی لازمش داره، مخصوصاً واسه اینکه تو بلندمدت جیبش خالی نمونه! ولی جالب اینجاست که بین زنها و مردها، حتی توی کسایی که تو دانشگاه درس میدن، هنوز فرقهایی توی سواد مالیشون دیده میشه.
ماجرا از اینجا شروع شد که یه تیم تحقیقاتی اومدن بررسی کنن ببینن واقعاً این تفاوتا چیه و چقدر عمیقه. نکته باحال این تحقیق اینه که فقط به پرسشنامه و مصاحبه اکتفا نکردن، بلکه سراغ ابزارای هوش مصنوعی هم رفتن. یعنی همون چیزی که همه دارن ازش بهعنوان آینده تکنولوژی یاد میکنن. هوش مصنوعی، مثلاً همین AI که میتونه خودش یاد بگیره و رفتار و گفتار آدما رو آنالیز کنه!
یاروها تیم تحقیقاتی میان از ۳۰۰ نفر استاد تو رشتههای مختلف، اطلاعات جمع میکنن: مثل وضعیت مالیشون، چندتا فرزند دارن، درآمد خانوادگیشون چقدره – خلاصه ریز و بم زندگی! ازشون پرسیدن سواد مالیشون چقدره، به سرمایهگذاری علاقه دارن یا نه و کلاً چه حسی نسبت به پول دارن.
بعد با تکنیکهای شاخی مثل «Natural Language Processing» یا NLP (یعنی تحلیل زبان طبیعی، که میتونه از روی نحوه حرف زدن آدما بفهمه چطور فکر میکنن یا احساس دارن) و «Machine Learning» یا یادگیری ماشین (که یه مدل هوشمصنوعیاست و خودش یاد میگیره و دادهها رو تحلیل میکنه)، دنبال این بودن که ببینن فرق زن و مردا فقط تو اطلاعات مالیشونه یا تو رفتار و حرف زدنشون هم اثری هست!
خب حالا نتایج چی میگه؟ مردها تقریباً تو همه موارد سواد مالی بالاتری نشون دادن. مثلاً تو دانش سرمایهگذاری—که یعنی کی بدونه چطور و کجا پولش رو بذاره تا بیشتر بشه—میانگین امتیازشون حدود ۱.۹ نمره بیشتر بوده. تازه اعتمادبهنفس هم بیشتر داشتن (حس مثبت برای مردها +0.42 بوده و برای زنها منفی 0.15). یعنی آقایون هم بهتر بلدن سرمایهگذاری کنن، هم بیشتر تو خودشون اعتماد دارن.
ولی ماجرا همینجا تموم نمیشه. وقتی اومدن ریزتر نگاه کردن، فهمیدن خانمهایی که تو رشتههای مرتبط با STEM (یعنی علوم، تکنولوژی، مهندسی و ریاضی) هستن، اختلافشون با مردها کمتره (اختلاف فقط ۰.۷ نمره بوده)، ولی تو رشتههای علوم انسانی (مثل ادبیات یا جامعهشناسی) این تفاوت بیشتره (به ۱.۲ نمره میرسه). دلیلشم چیه؟ یکی اختلاف حقوق، دیگری مسئولیتهای مراقبتی (مثلاً مراقبت از بچه و خانواده). خب طبیعیه دیگه وقتی مسئولیتت بیشتر باشه یا پول کمتری دربیاری، شاید فرصت کمتری برای یادگرفتن سواد مالی پیدا کنی.
یه چیز جالب دیگه اینکه وضعیت تأهل، تعداد خانواده و میزان درآمد هم تو این قضیه خیلی دخیل بودن؛ یعنی اونایی که بچه بیشتری داشتن یا درآمدشون بالاتر بود، احتمالاً سواد مالیشون بهتر یا اعتمادشون به سرمایهگذاری بیشتر بوده.
حالا چرا اینا مهمه؟ چون اگه صرفاً به یه سری امتیاز خشک نگاه کنیم، اصل موضوع رو نمیگیریم. اینجور دادهها، وقتی با هوش مصنوعی آنالیز میشه (مثلاً با تحلیل احساسات و تقسیمبندی رفتاری یا خوشهبندی، که یعنی آدمها رو با توجه به سبک رفتارشون گروهبندی میکنه)، تازه معلوم میشه جنسیت، رشته تحصیلی و وضعیت اقتصادی-اجتماعی چطور با هم میتونن یه الگوی پیچیده بسازن.
آخرش هم پیشنهاد دادن که دانشگاهها و دولتها بیان یه سری برنامه آموزشی برای افزایش سواد مالی برگزار کنن اما این دفعه متمرکز روی نیاز زنان، چون مثلاً زنها مسئولیتهای متفاوتی دارن یا تو بعضی بخشها کمتر اعتماد به نفس دارن. همچنین استفاده از ابزارهایی که هوش مصنوعی داره ارائه میکنه، مثلاً مربیگری هوشمند (AI-enabled coaching tool یعنی آموزشدهنده دیجیتال هوشمند) که متناسب با هر فرد برنامه مخصوصش رو میده، میتونه کار راه بنداز باشه. بهعلاوه، اصلاح سیاستهای آموزشی و حمایتهای مالی هم باید بیشتر بشه تا شکاف بین زن و مردها کمتر شه.
خلاصه که هوش مصنوعی فقط واسه رباتای آینده یا ماشینای خودشونران نیست، بلکه واقعاً میتونه تو دنیای واقعی، مشکلاتی مثل تفاوت سواد مالی زن و مردا تو دانشگاه رو نهتنها نشون بده، بلکه کمک کنه راه حل براش پیدا کنیم!
منبع: +