شاید انجام کارهای روزمره و تکراری کسلکننده به نظر برسد، اما همین عادات روزمره میتوانند باعث افزایش آرامش و شکوفایی خلاقیت شوند. وقتی ذهن درگیر وظایف تکراری است، فرصت بیشتری برای خیالپردازی و کشف ارتباطات جدید پیدا میکند. ایجاد ساختار در زندگی روزمره میتواند به یک ابزار قدرتمند برای رشد و آرامش شما تبدیل شود.
قدرت شگفتانگیز عادات روزمره بر خلاقیت
در دنیایی که مدام در حال ستایش تازگی و دگرگونی است، ایدهی پایبندی به یک برنامهی روزانهی ثابت ممکن است کسالتآور به نظر برسد. با این حال، پذیرفتن امور روزمره، قدرتی شگفتانگیز در خود نهفته دارد. در ظاهر، تکرار زندگی روزمره ممکن است الهامبخش نباشد، اما در واقع میتواند سرچشمهی آرامش و خلاقیت شود. این تکرار، فضایی برای خیالپردازی و ایجاد حس ثبات فراهم میکند.
آرامش از طریق پیشبینیپذیری
جامعه اغلب از خودانگیختگی و نوآوری استقبال میکند، اما لزومی ندارد که هر لحظه انقلابی باشد. به گفتهی توماس اس. وایزِنِر، استاد انسانشناسی، آرامش در محیطهای ساختاریافته شکوفا میشود. محیطهایی که در آنها انجام فعالیتهای روزمره و معنادار، پیوندهای اجتماعی را تقویت میکند. با ایجاد عادات، ما چارچوبی از ثبات برای خود میسازیم که ما را از آشفتگیها در امان نگه میدارد.
برای مثال، آماده کردن ناهار مدرسه هر روز صبح را در نظر بگیرید. این کار به ظاهر ساده، فرصتی برای ارتباط با عزیزانمان فراهم میکند. مثلاً برای یکی از والدین، تهیهی سالاد میوهی تازه برای فرزندانش به یک آیین معنادار تبدیل شده است. به مرور زمان، حتی فرزند بزرگتر او هم در این کار مشارکت میکند و این کار روزمره را به فرصتی برای رشد و همکاری تبدیل کرده است. این کارهای کوچک، فرهنگ خانوادگیای را شکل میدهند که ریشه در ثبات و مراقبت دارد. این بنیان، ارزشی بسیار بیشتر از هیجان زودگذر تازگی دارد.
کسالت: جرقهای برای خلاقیت
یکی از مزایای کمتر شناخته شدهی عادات، قدرت آنها در برانگیختن خلاقیت است. وقتی ذهن ما درگیر یادگیری فرآیندهای جدید یا مدیریت موقعیتهای ناآشنا نیست، آزاد است تا به خیالپردازی بپردازد. فعالیتهای سادهای مثل دویدن، رانندگی یا کارهای تکراری، اغلب ما را در حالت خودکار قرار میدهند و فضای ذهنی مناسبی را برای خیالپردازی و حل مسئله ایجاد میکنند.
جان ایستوود، روانشناس و یکی از نویسندگان کتاب بیرون از کاسهی سرم: روانشناسی کسالت، تاکید میکند که چگونه کسالت ما را به سمت اکتشاف سوق میدهد. حس ناخوشایند یکنواختی، ما را به فکر کردن دربارهی آنچه واقعاً مهم است، تشویق میکند و به ما کمک میکند تا شور و شوق یا ایدههای جدیدی را کشف کنیم. به این ترتیب، خلأ ایجاد شده توسط عادت، به بستری برای نوآوری تبدیل میشود.
به عنوان مثال، هنگام انجام کارهای تکراری مانند دویدن روی تردمیل یا بستهبندی ناهار، ذهن آزاد است تا در میان احتمالات خلاقانه پرسه بزند. این لحظات «کسلکننده» میتوانند منجر به ایدههای درخشانی شوند. چه پیدا کردن راههای خلاقانه برای تعامل با خانواده باشد و چه رویاپردازی در مورد پروژههای الهامبخش کاری.
یافتن شادی در امور روزمره
به جای اینکه به عادت به عنوان یک محدودیت نگاه کنیم، بهتر است آن را به عنوان منبعی از جادوی آرامشبخش ببینیم. پیشبینیپذیری زندگی روزمره، حسی از ثبات را ایجاد میکند که اغلب در محیطهای آشفته یا همیشه در حال تغییر وجود ندارد. این ثبات، فضایی برای رشد شخصی، ارتباط و خلاقیت ایجاد میکند. در عین حال، سنتهایی را شکل میدهد که آرامش و امنیت را برای اطرافیان شما به ارمغان میآورد.
در پایان، زندگی نباید گردبادی از هیجان باشد تا رضایتبخش باشد. اگر از یکنواختی روزهایتان ناراضی هستید، به زیبایی نهفته در امور روزمره توجه کنید. با تکیه بر ریتم عادات روزانهی خود، ممکن است پتانسیل پنهان آنها را برای ایجاد جادو و معنا کشف کنید.
اگر به خواندن کامل این مطلب علاقهمندید، روی لینک مقابل کلیک کنید: psychology today