خب بیاید با هم یه سفر کوتاه بریم سراغ بچههایی که مجبور شدن جراحی بزرگ ستون فقرات (مثل این که آدم اسکولیوز یا همون انحراف ستون فقرات داشته باشه) رو تجربه کنن. شاید خیلیامون ندونیم اما تقریباً ۲۰٪ از بچهها بعد از این مدل جراحیها دچار یه درد مزمن طولانیمدت میشن. منظور از Chronic post-surgical pain یعنی دردی که مدتها بعد از جراحی هم دست از سر آدم بر نمیداره و اصلاً شوخی نداره چون میتونه کلی دردسر واسه انجام کارهای روزمره و سلامت روانی بچهها درست کنه.
حالا موضوع جالب اینه که این مطالعه اومده دقیقدقیق روزای بعد از جراحی رو بررسی کرده. داستان اینطوریه که ۴۷ تا نوجوان بین ۱۲ تا ۱۸ سال توی بیمارستانهای بلژیک این تجربه رو داشتن و هر روز براشون یه دفترچه خاطرات یا به قول انگلیسیها “دیاری” گذاشتن تا احساسات و رفتارهاشون رو ثبت کنن. حتی پدر و مادرهاشون هم داشتن همین کار رو میکردن! اون چیزایی که ثبت کردن فقط مربوط به درد نبوده، بلکه بحث اصلیش “Psychological Flexibility” بوده – یه اصطلاح خفن که یعنی آدم بتونه با انعطاف به احساسات و موقعیتهای سخت واکنش نشون بده و نذاره فکر و احساسات منفی همه کارها رو تحت تأثیر بذاره.
اما نکته مهم اینجاست که محققها فقط به یه نقطه تو زمان نگاه نکردن. میان جراحی و تا یک سال بعد، پنج تا بازه زمانی مختلف گرفتن (قبل عمل، ۳ هفته، ۶ هفته، ۶ ماه و ۱۲ ماه بعدش) و روند تغییرات رو با دقت بررسی کردن. مثلاً میخواستن ببینن آیا واکنشهای والدین—مثل زیاد نگران شدن یا هی گفتن “نرو فلان کار رو انجام نده، استراحت کن”—روی انعطافپذیری روانی بچهها تاثیری داره یا نه. خود والدین هم داشتن برای خودشون یه جور دفترچه ثبت میکردن که آیا رفتار حمایتی دارن یا نه، یا حتی اینکه خیلی درد بچه رو “فاجعهآمیز” میبینن یا نه (یعنی همون Catastrophizing که یعنی همه چیز رو بدتر از چیزی که هست تصور کنی).
جالب اینجاست که نتیجههای این تحقیق نشون داد هم رفتار بچهها و هم واکنش والدین، هر دو روی همدیگه تأثیر میذارن. یعنی یه رابطه دوطرفه هست. مثلاً وقتی والدین مثبتتر برخورد میکردن یا آزادی بیشتر میدادن، بچهها هم راحتتر کنار میومدن یا بهتر با وضعیت کنار میومدن. ولی برعکس هم بود؛ وقتی بچهها نشون میدادن که انعطافذهنی خوبی دارن و راحت ریکاوری میکنن، والدین هم کمتر حمایت افراطی نشون میدادن یا بیخود نگران نمیشدن.
حتی یه نکته جالبتر این بود که این حالتها هم تو هر نفر فرق داشت (یعنی هر دو نفر مثل هم نبودن)، هم تو طول زمان تغییر میکرد. این یعنی اگه یکی بخواد واقعا وضعیت درد و حال روحی بچهها رو بعد از عمل بهتر کنه، نمیتونه یه راه کلی برای همه پیشنهاد بده. پس این تحقیق تاکید میکنه که تو درمان، باید نگاه فردبهفرد داشت و هر کسی نسخه مخصوص خودش رو میخواد. به این مدل تحقیقات هم میگن “Idiographic Research” یعنی همون بررسی درد و رفتار بر اساس فردیت هر آدم.
در کل، این مقاله به ما نشون میده که بعد از عمل بزرگ (مثل جراحی ستون فقرات)، زندگی نوجوانها و حتی والدین واقعاً یه پروسه پرچالش و پیچیدهست. هم بچهها و هم مامانباباها میتونن حسابی روی حال هم اثر بذارن و با روش برخوردشون ریکاوری رو راحتتر یا سختتر کنن. به همین خاطر روانشناسا پیشنهاد میدن که تو درمان درد مزمن بعد از عمل، حتماً باید روان و روابط خونوادگی رو هم وارد ماجرا کنیم نه فقط به جسم نگاه کنیم! خلاصه که هم حال خودمون مهمه هم حال اطرافیان، مخصوصاً وقتی پای یه مشکل سلامتی بزرگ درمیونه!
منبع: +