تا حالا براتون پیش اومده بخواید یه توپ سریع رو بگیرید یا یه چیزی رو که داره با سرعت حرکت میکنه، بزنید؟ مثلاً تو بازی بسکتبال یا فوتبال یا حتی یه بازی کامپیوتری که باید سریع تصمیم بگیرید و کاری انجام بدید؟
خب، واسه اینکه بتونیم این کار رو درست انجام بدیم، دوتا کار خیلی مهم باید با هم انجام بشن: یکی اینکه باید بتونیم پیشبینی کنیم اون شی قراره کجا بره (این بهش میگن predictive control، یعنی کنترل پیشبینیکننده)، و یکی دیگه اینکه باید همزمان با دیدن و دریافت اطلاعات جدید، سریع عکسالعمل نشون بدیم (که بهش میگن online processing of visuomotor information، یعنی پردازش آنی اطلاعات بصری و حرکتی).
حالا سؤال اصلی اینجاست: آدمای مبتدی و حرفهای چطور با این اطلاعات برخورد میکنن، مخصوصاً وقتی که نمیتونن آخر مسیری که اون شی داره میره رو خوب ببینن؟ یعنی مثلاً یه لحظه توپ یا هدف از جلوی چشمشون ناپدید میشه و دیگه نمیتونن تا آخر مسیرش رو دنبال کنن.
یه تحقیق جالب این سوال رو بررسی کرده. تو این تحقیق، ۲۰ نفر شرکت کردن: ۱۰ نفر مبتدی، ۱۰ نفر حرفهای. اینا باید یه کار جالب انجام میدادن؛ یه هدف که رو صفحه لمسی افقی حرکت میکرد رو با قلم مخصوص (استایلوس) میزدن. سرعت حرکت هدف هم تغییر میکرد (۰.۵، ۰.۶۷، و ۱ متر بر ثانیه)، و بعضی وقتا هدف تا آخر حرکتش معلوم بود، بعضی وقتا نه (در واقع آخر مسیر رو ازشون مخفی میکردن).
محققها تمام حرکات چشم و دست شرکتکنندهها رو ضبط کردن تا ببینن هرکدوم چقدر توی دقت، زمان واکنش و هماهنگی چشم و دست خوب عمل میکنن.
نتایج؟ خیلی جالب بود! حرفهایها اینجوری بودن:
- مدت خیلی کوتاهتری طول میکشید تا چشمشون رو روی هدف بندازن (اون لحظهای که چشم از جایی به جای دیگه میپره بهش میگن ساکادیک لاتنسی یا saccadic latency).
- مدت بیشتر و دقیقتری به نقطه درست نگاه میکردن و اشتباه نگاهشون (gaze error یعنی فاصلهای که نگاهتون از هدف اصلی منحرف میشه) کمتر بود.
- دستشون هم خیلی دقیقتر و سریعتر حرکت میکرد، یعنی هم زودتر واکنش نشون میدادن هم هدف رو دقیقتر میزدن.
- مخصوصاً وقتی آخر مسیر هدف رو مخفی میکردن، حرفهایها بهتر میتونستن حدس بزنن که باید دستشون رو دقیقاً کجا برسونن.
- زاویه بین حرکت چشم و دستشون خیلی بهتر با هم هماهنگ بود (بهش میگن eye-hand coupling یا هماهنگی چشم و دست)، یعنی زمانبندی و فاصله بینشون کمتر و منظمتر بود.
پس چی میشه برداشت کرد؟ آدمای حرفهای، بین چیزی که میبیین و کاری که انجام میدن یه «اتصال نرم و انعطافپذیر» دارن و حتی اگه اطلاعاتشون کم و محدود باشه (مثلاً نتونن مقصد نهایی حرکت رو ببینن)، باز هم خیلی خوب میتونن پیشبینی کنن و تو لحظه، درست عکسالعمل نشون بدن.
درواقع، اینا نشون میده که مهارت بالا باعث میشه مغز بتونه اطلاعات دیداری و حرکتی رو خیلی با هم ترکیب کنه؛ نه فقط بر اساس حدس و پیشبینی، بلکه با استفاده همزمان از اطلاعات جدید و بازخورد آنی (feedback یعنی اطلاعاتی که موقع حرکت از نتیجه کارتون میگیرید).
خلاصه، اگه میخواید تو هر کاری که به سرعت و دقت نیاز داره مثل ورزش یا حتی رانندگی پیشرفت کنید، باید بتونید هم تصویر بزرگتر رو پیشبینی کنید، هم تو لحظه درست تصمیم بگیرید و هرجا اطلاعات کم شد باز هم عملکرد خوبی نشون بدید. حرفهای شدن فقط تمرین نیست، بلکه یاد گرفتن کنترل دید و حرکت به صورت با هم و هوشمنده!
منبع: +