بیا با هم یه ماجرای عجیبوغریب علمی رو مرور کنیم که این روزها حسابی سر زبونها افتاده! ماجرا مربوط میشه به “مینیبِرِین”ها یا همون مغزهای کوچیک سهبعدی که تو آزمایشگاه درستشون میکنن. حالا اینا چیه؟ توی زبان علمی بهشون میگن “ارگانوئید” (Organoid یعنی یه توده کوچیک سلولی که بعضی از ویژگیها یا ساختارهای اعضای بدن رو تقلید میکنه، مثل مغز یا کبد). دانشمندا از این مدل مغزها برای تحقیق روی رشد مغز، کشف بیماری و حتی بررسی عوارض داروها استفاده میکنن، بدون اینکه برن سراغ مغز واقعی یا آزمایش رو حیوانات.
تا الآن این مینیمغزها ساده بودن و فقط میتونستن یه قسمت از مغز رو شبیهسازی کنن. اما تازگیا بعضیا اومدن و چندتا از این ارگانوئیدها رو به هم چسبوندن و ترکیبی ساختن به اسم “اسمبلویید” (Assembloid یعنی ترکیبی از دو یا چند ارگانوئید که رفتار تعاملی بخشهای مختلف مغز رو هم نشون میده). این یعنی روزبهروز داریم به ساختن مغزهای پیچیدهتر نزدیک میشیم!
حالا اینجا داستان جالب میشه: اگه یه روز این مینیمغزها انقدر پیشرفت کنن که “آگاهی” پیدا کنن (آگاهی یعنی اینکه بتونن حس، درد یا حتی نوعی تجربه ذهنی داشته باشن؛ چیزی که فقط منحصر به موجودات زنده هست)، آیا آزمایش کردن روی اینا هنوزم اخلاقیه؟
یه گروه از دانشمندا هشدار دادن که باید از الآن براش قوانین و اصول اخلاقی جدید بچینیم (Regulatory bodies یعنی همون نهادهای نظارتی که کارشون مراقبت و قانونگذاری روی تحقیقات علمیه). از اون طرف، کسایی هم هستن که هنوز فکر میکنن این مغزها آنقدر ساده هستن که آگاهی واقعی ندارن.
تو یه نظرسنجی سایت Live Science، از مردم پرسیدن اگه این “مغزهای کوچیک آزمایشگاهی” آگاه بشن، هنوزم قبول دارین روشون آزمایش کنن یا نه؟ تقریباً ۶۵۷ نفر تو نظرسنجی شرکت کردن و جوابها عجیب متنوع بود:
- ۲۵٪ گفتن با “آزمایش روی مغزهای آگاه مخالفن” اما با نسخههای بیخبرش مشکلی ندارن، البته به شرط کنترل دقیق.
- ۲۳٪ اصلاً اذیت شدن و گفتن هیچ راه اخلاقیای برای چنین آزمایشهایی وجود نداره!
- ۲۲٪ حاضر بودن به شرط تدوین قوانین محافظت از این مغزها، آزمایشها ادامه پیدا کنه.
- ۱۹٪ هم گفتن به نظرشون اصلاً نیاز به قانون و مقررات جدید نیست و همین روال قبلی کافیه.
بقیه هم بینابین و نامطمئن بودن!
پس میبینی بین مردم کلی دوگانگی هست. بعضیا توی کامنتها هشدار دادن که “هیچ نقشه راهی نداریم که قراره به کجا برسیم؛ گرفتن یه موجود آگاه و زندانی کردنش رو یه پلیت آزمایشگاهی خیلی ترسناکه!” بعضیها اما معتقدن که مزایای این تحقیقات اونقدر زیاده که ارزشش رو داره؛ مثلاً یکی نوشته بود اگه پیشرفتش بیشتر از تردیدهای اخلاقیه باید سریع، با نهایت انسانیت و کاملاً شفاف آزمایشها انجام بشه وگرنه ممکنه یه کشف بزرگ رو از دست بدیم. ولی تا مغزها آگاه بشن، بحث فرق میکنه…
یه نفر دیگه یاد فیلمهای علمیتخیلی افتاده بود (مثلاً “Star Trek: Next Generation”) و نوشت که این مسئله واقعاً شبیه اون داستاناست! یه کاربر هم به طنز گفته بود: «خندهداره مردم واسه سلولای مغز توی ظرف اینقدر دلسوزی میکنن اما موقعی که میمونها رو زنده تشریح میکنن، سگها رو مسموم میکنن و خوکها رو تو خط تولید کارخانهای له میکنن، خبری از این قداست نیست!»
یه نکته مهم این بود که عدهای بهشدت معتقد بودن اگه کوچکترین نشونهای از “آگاهی” دیده بشه دیگه باید فوری همه آزمایشها رو متوقف کنیم. اما یکی جواب داده بود که خب در عمل تصمیمگیرنده ما نیستیم، بلکه دانشمندها یا مسئولین پشت پرده هستن.
در کل، این موضوع یه مرز خاکستری بین علم، اخلاق و آینده است. هنوز هیچکس جواب قطعی نداره و حتی متخصصها هم گفتن که نمیتونن با قطعیت بگن آیا این نوع مغزها روزی به آگاهی میرسن یا نه.
حالا نظر خودت چیه؟ اگه یه همچین مغز کوچیکی توی آزمایشگاه تبدیل به یه موجود نیمهآگاه بشه، آزمایش کردن روش اخلاقیه یا نه؟ حست رو زیر همین مطلب بنویس! 😉
منبع: +