خب بچهها بیاین یه کم با هم رفیقانه درباره یه موضوع خیلی باحال حرف بزنیم: اینکه هوش هیجانی چطور میتونه حال خوب رو تو دانشجویای رشته تربیت بدنی بهتر کنه و از طرف دیگه استرس و ناراحتی روانی رو کم کنه، مخصوصا تو کشورهای عربی مثل عمان، کویت و اردن.
اول از همه هوش هیجانی یا Emotional Intelligence (ایای) رو توضیح بدم: یعنی اینکه آدم بتونه احساسات خودش و بقیه رو درست بشناسه و مدیریت کنه. چیزیه که کلی به درد زندگی میخوره! این هوش شامل پنج بخش مهم میشه: خودآگاهی (یعنی بدونی الان دقیقا چه حسی داری)، همدلی (بتونی حس و حال بقیه رو بفهمی)، خودتنظیمی (یعنی بتونی احساساتت رو کنترل کنی)، تنظیم اجتماعی (روابط اجتماعی رو درست مدیریت کنی) و کنترل هیجان (یعنی جایی که لازمه، روی هیجاناتت مسلط باشی).
حالا چرا این موضوع مهمه؟ چون تحقیقات نشون دادن هر چی هوش هیجانی بالاتر باشه، حال آدم بهتره و کمتر توگیر استرس و ناراحتی میشه. ولی راستش تو کشورهای عربی و مخصوصاً تو دانشجوهای تربیت بدنی، زیاد دربارش تحقیق نشده بود. خب، این دانشجوها خودشون قراره بعداً روی سلامت روان و فیزیکی آدمها تاثیر بذارن، پس خیلی مهمه بدونیم اوضاعشون چطوره!
توی این تحقیق، اومدن سراغ ۷۸۸ تا دانشجو از عمان و کویت و اردن که همشون داشتند تربیت بدنی میخوندن تا بعداً معلم یا مربی بشن. براشون یه سری پرسشنامه علمی و معتبر دادند تا سطح هوش هیجانی، حال روانی خوب (well-being) و میزان مشکلات و استرس یا Distress شون (یعنی افسردگی، اضطراب و استرس) رو بسنجن.
یه نکته بامزه اینکه برای فهمیدن این ارتباطها، از روشهای آماری نسبتا پیچیده استفاده کردن. مثلاً Structural Equation Modeling یا همون SEM که یعنی مدلسازی روابط علّی بین این مولفهها، و Confirmatory Factor Analysis که اعتبار ابزار اندازهگیری رو چک میکنه. همینطور Multi-Group CFA که یعنی ببینن این مدلها تو کشورهای مختلف هم جواب میده یا نه.
نتیجهها واقعا جالب بود! معلوم شد هوش هیجانی به طور مستقیم حال خوب روانی رو زیاد میکنه و همین حال خوب روانی هم باعث میشه استرس و مشکلهای روانی کمتر بشه. یعنی اگه کسی هوش هیجانی خوبی داشته باشه، احتمالاً کمتر افسرده و مضطرب میشه.
اما یه نکته مهم تو این نتایج بود: این رابطه قشنگ بین هوش هیجانی و کمتر شدن ناراحتی روانی، تو کویت قویتر بود. یعنی انگار واسه بچههای کویت، خوب بودن حال روانیشون حلقه واسط خیلی مهمی بود ولی تو عمان و اردن اونقدرا واضح نبود. این نشون میده فرهنگ و محیط آدمها چقدر رو این قضیه تاثیر داره.
یه نکته علمی دیگه هم بود: تو این سه کشور بعضی محاسبات آماری تفاوت داشت (مثلاً میانگین نمرهها رو نمیشد دقیق با هم مقایسه کرد چون
scalar invariance نداشتیم—این یعنی مدل تنها بعضی از ویژگیها رو به طور یکسان در سه کشور داشت)، اما خوشبختانه ساختار کلی مدلها برقرار بود و تحلیلها اعتبار داشتن.
خلاصه که نتیجه مطالعه این بود: اگه به دنبال دانشجوهای سالمتر از نظر روانی میگردیم، باید روی تقویت هوش هیجانیشون کار کنیم. مخصوصا تو رشتههایی مثل تربیت بدنی که بعداً با آدمای زیادی سر و کار دارن و هم رو سلامت جسم و هم روان آدمها تاثیر دارن.
در نهایت، محققها تاکید کردن باید تو برنامه درسی دانشگاهها فضای بیشتری واسه آموزش هوش هیجانی بذارن، اما این آموزشها باید با توجه به فرهنگ هر کشور طراحی بشه. یعنی نمیتونیم یه نسخه واحد واسه همه بپیچیم!
پس بچهها، چه بخواین معلم بشین، چه تو هر حوزهای از زندگی، روی شناخت و مدیریت احساساتتون کار کنین که حسابی به دردتون میخوره و حالتون رو بهتر میکنه! 😉
منبع: +