تا حالا داستانِ عجیب و پر سروصدای اینتل رو شنیدی؟ بذار برات از نزدیکترین تجربهم از بازدید از کارخانه عظیم اینتل توی آریزونا بگم. راستش رو بخوای، سایه فانتوموار پت گلزینگر، مدیرعامل سابق اینتل، اونجا حسابی پررنگ بود و قشنگ حس میشد که داشت دِلِ خودش رو برای موفقیتهای تازه اینتل قنج میداد!
یه کم عقبتر بریم: گلزینگر رو سال پیش با یه حرکت نهچندان رمانتیک از شرکت پرت کردن بیرون (یا به قول خودش استعفا داد که البته اگه این کار رو نمیکرد، اخراج میشد!). خیلیا توی دنیای تکنولوژی و اقتصاد میگفتن مدیریت گلزینگر فاجعه بوده، چون روی ساختِ کارخانههای تولید تراشه (که بهش Foundry میگن، یعنی جایی که تراشهها واقعی میشن!) دهها میلیارد دلار خرج کرد! نتیجه ش این شد که حسابهای اینتل پر شد از ضررهای میلیاردی چون هزینههاش خیلی بیشتر از درآمد تراشهفروشیاش بود.
اضافه کن به این داستان، اینتل «انقلاب هوش مصنوعی» رو هم از دست داد، اون موقع که انویدیا بهخاطر پردازندههای مخصوص هوش مصنوعیش تبدیل شد به غول چند هزار میلیارد دلاری توی والاستریت. اینتل تا مدتی چیزی برای رقابت نداشت. خلاصه بدجور زیر تیغ انتقادات رفت و زمزمهی «شکستن شرکت» توی والاستریت و حتی ردیت پر شده بود که باید اینتل رو نجات بدن از اون همه خرج کردن روی کارخانه!
اما این همهی ماجرا نبود. وقتی از نزدیک خط تولید جدید اینتل رو دیدم (جایی که چیپ معروف Panther Lake داره بیرون میاد)، واقعاً فهمیدم این همه پول کجا رفته! و باور کنین این بار برگ برنده دست اینتل و حتی پت گلزینگره، هرچند الان توی شرکت نیست…
حالا بریم سر اصل مطلب: پنتر لیک چیه و چرا همه دربارهش حرف میزنن؟
پنتر لیک؛ پردازندهای از آینده!
چیپهای Panther Lake اولین تراشههایی هستن که توی کارخانه مشهور Fab 52 توی آریزونا و با تکنولوژی ساخت ۱۸A اینتل درست میشن. این چیپها قراره توی لپتاپها، All-in-Oneهای سبک و کامپیوترهای جمعوجور استفاده بشن. دقیقاً مثل Lunar Lake (نسل قبلی اینتل)، اما اینبار کلی تکنولوژی خفن به همراه خودش آورده که هیچکس دیگهای هنوز بهش دسترسی نداره!
مثلاً:
- backside power delivery: یعنی برق رو به جای اینکه از بالا به ترانزیستورها برسونن، از زیر میفرستن، این باعث میشه مهندسا دستشون برای طراحی آزادتر باشه و چیپ رو بتونن جور دیگهای مقیاس بدن و حتی بازدهی برق و کیفیت سیگنال (یعنی نویز کمتر و ارتباط بهتر چیپها با هم) بره بالاتر.
- یک GPU جدید به اسم Xe3 که روی چیپ نیست؛ خودش جدا وصله بهش و این یعنی میتونه قدرت گرافیکی رو خیلی راحتتر مقیاس بده.
این GPU حتی مولد چندفریمی (multi-frame generation) داره. بذار ساده بگم: مثلاً توی لپتاپتون یه بازی مثل Painkiller 3 با Panther Lake تست کردم، حتی بدون فعال بودن MFG، توی ۱۰۸۰p راحت بیشتر از ۵۰ فریم ثابت میگرفتم و وقتی MFG روشن بود، میانگین ۱۴۰ فریم! در حالی که مکبوک ایرِ جدید حتی به این اعداد فکر هم نمیتونه بکنه. جدا از اونا، خیلی از بازیها انقدر سریع نیستن که این اختلاف شیرین حس نشه! خلاصه، اگه دنبال لپتاپ سبک و گیمینگ جمعجور باشی، اینتل داره برگ برنده رو رو میکنه!
البته، توی کاربری غیرگیمینگ، مثل باز کردن ورد یا کدک کردن ویدیو هم اونقدر سریع نزدیک مکبوک ایر M4 عمل میکنه که واقعاً دیگه بهانهای نمیمونه سویچ کنی. بله، باتری مک همچنان بهتره، اما اینتل با Lunar Lake این فاصله رو هم خیلی کم کرده.
البته هیچ تراشهای قرار نیست یه فن اپل رو به لپتاپ ویندوزی بکشونه (و برعکس!)، اما کاری که میکنه اینه که دیگه کاربران ویندوز نیازی به مهاجرت نمیبینن و حتی مهمتر، با حضور رقبای جدید مثل کوالکام (Snapdragon X) اینتل فضا رو به نفع خودش حفظ کرده!
از نظر عملکرد، بنچمارک داخلی اینتل نشون میدن Panther Lake حتی از Arrow Lake هم سریعتر عمل میکنه، اما بازدهی انرژی رو مثل Lunar Lake نگه داشته. یعنی ترکیب قدرت و مصرف پایین! و حتی توی رقابت با بهترین چیپهای اپل (مثل M5) با وجود اختلافات تکنولوژی، این فاصله خیلی کمتر میشه چون اینتل رسیده به لیتوگرافی ۱.۸ نانومتری (۱۸A)؛ در حالی که اپل همچنان روی ۳ نانومتری با TSMC مونده و TSMC هم توی رسوندن N2 به موقع مشکل داشته.
۱.۸A اینتل: قمارِ بزرگ که حالا داره برد میشه!
همه آینده اینتل در گروه موفقیتِ کارخونه Foundry با نود ۱۸A و چیپهایی هست که اینجا ساخته میشن: Panther Lake، Nova Lake (پردازنده دسکتاپ بعدی)، Clearwater Forest (چیپ مخصوص دیتاسنتر XEON جدید). اما فقط تعداد فروش این چیپها ملاک نیست؛ موفقیت وقتی رقم میخوره که AMD، Nvidia، Qualcomm و حتی خود اپل بیان چیپهاشون رو بدن اینتل بسازه؛ نه اینکه برن سراغ TSMC یا سامسونگ!
اینجاست که اون ۳۰ میلیارد دلار خرجی که گلزینگر کرد تازه معنی پیدا میکنه؛ حتی اگه والاستریت میخواست که اینتل همه چیز رو به TSMC بسپره و خودش فقط برند بمونه! اما گلزینگر مقاومت کرد و حالا پروداکشن داره توی آمریکا میچرخه و حتی خیلیا حاضرن هرکاری کنن که بتونن توی این خط ببینن چی میگذره! تکنولوژی ساخت ۱۸A آنقدر جلوتره که یه مدیر اینتل برام اینجوری توضیح داد: تجسم کن یه نفر روی ماه وایساده و با لیزر قراره نوک انگشت کسی رو روی سطح دریا توی زمین بزنه! این حد از دقت!
شاید اسمش رو شنیده باشی: موقع هجوم طلا، بهترین پول رو اونایی درآوردن که بیل و کلنگ میفروختن! مثل کاری که انویدیا کرد. GPUهاش رو فروخت به همه شرکتهایی که دنبال هوش مصنوعی بودن! جالبه اما خودش اصلاً چیپهاش رو نمیسازه؛ همه رو برونسپاری کرده به کارخانههای بزرگ و حالا رقابت برای به دست آوردن فرصت تولید توی پیشرفتهترین خط تولیدها نفسگیره و این رقابت داره هر روز بدتر میشه!
حالا اینتل با ۱۸A داره چیپها رو دونهدونه بیرون میده و ظرفیتش هم برای تقاضای نجومی الان و آینده زیاده، حتی فضا برای توسعه بیشتر هم دارند. چون تولید توی آمریکاست، دیگه نگرانی تعرفه و گمرک و … نداره؛ یعنی شاید چیپ گرون یا کمیاب نشه مثل چیزی که برای TSMC یا سامسونگ ممکنه پیش بیاد.
این یعنی حتی اگه “حباب هوش مصنوعی” روزی بترکه، تقاضا برای چیپ هنوز بالاست؛ مشتری از دولت تا شرکت بزرگ همه دنبال سریعترین چیپن. و مستقل از این بحثا، اگه اینتل واقعاً پیشرفتهترین تکنولوژی تولید دنیا رو داره، رقبا خودشون میکِشن طرف اینتل حتی با وجود همه رقابتها!
آیا اپل، AMD و انویدیا سراغ اینتل میان؟
سوال فقط اینه که چه زمانی! چون واقعاً انتخاب دیگهای نیست؛ الان فقط TSMC و سامسونگ هستن که میتونن لیتوگرافی زیر ۳ نانومتر رو عملیاتی کنن.
TSMC قراره ۲ نانومتری رو تو تایوان راهاندازی کنه (شاید یه روزی تو آمریکا هم راه بندازه که بعیده)، اما هنوز هیچ محصولی ازش بیرون نیومده، پس فعلاً اینتل جلوتره. ضمن اینکه مسائل سیاسی پیرامون تایوان (که بحثش مفصله!) و جنگ سرد تکنولوژی بین چین و آمریکا، کار رو برای تکیه به تولید تایوان خیلی ریسکی کرده.
سامسونگ هم توی کره جنوبیه، کشوری که هنوز رسماً با کره شمالی در حال جنگه (کره شمالی، کشور بسته با سلاح اتمی که هر از چند گاهی تهدید حمله هم میکنه!). پس اگه دنبال ثبات تولیدی، ریسک همکاری با یه کشور جنگی رو کسی نمیپذیره.
جدای سیاست و خطرات، تقاضا اینقدر بالاست که ظرفیت موجود دو کارخانه جواب نمیده و به خاطر همین overflow میآد سمت اینتل. شاید برای AMD و اپل پذیرش اینتل سخت باشه (با اون همه رقابت و جنگ برند!), اما نهایتاً مجبور میشن این کار رو بکنن. تهش هم اینتل از هر چیپ باید سهم بگیره، حالا مهم نیست اسم چی روشه!
خلاصه، پول پارو خواهد شد!
اینجا جای تعارف نیست: ارزش واقعیِ کاری که گلزینگر با سرمایهگذاری عظیم توی Foundry اینتل انجام داد تازه مشخص میشه. شاید الان خودش تو شرکت نباشه (و داره زیر آفتاب لب دریا نوشیدنی میخوره!)، اما واقعاً ثابت کرد که بعضی وقتا باید خلاف نظر والاستریت پیش بری و به نوآوری و ساختن اطمینان کنی، نه فقط خرید و فروش سهام و ترفندهای مالی.
حالا که اینتل داره چیپهایی بیرون میده که حتی اپل و انویدیا هم میان صف میکشن برای تولیدشون، مهم نیست توی فروش تراشه نهایی نفر اول باشه یا نه! وقتی داری برای همهی بازار «بیل و کلنگ» میسازی و همه از تو میخرن، آینده از آن توئه!
برای گلزینگر همچین پایان خوشی خیلی لازمه؛ امیدوارم بیخیال همه سختیها الان واقعاً از زندگی لذت ببره و بدونِ شک، توی دنیای صنعت و تکنولوژی اسمش ثبت میشه. چه بخوایم چه نه!
منبع: +