تا حالا فکر کردی چرا بعضیا تو دانشگاه همه نمرههاشون خوبه و کلن موفقن، ولی بعضیا هرچی زور میزنن بازم اوضاعشون همین جوری میمونه؟ خب، یه عالمه عامل هست که میتونه رو موفقیت درسی تاثیر بذاره، ولی دوتاش خیلی مهمتر از بقیهان: یکی کنترل ذهنی (Cognitive Control) و یکی هم متا-شناخت یا آگاهی از فکر (Metacognition).
حالا، کنترل ذهنی یعنی چی؟ همون مهارتهایی مثل برنامهریزی کردن، تمرکز داشتن روی یه هدف خاص و اینکه موقع انجام دادن کارا بتونی حواست رو جمع کنی که اشتباهات گذشته رو تکرار نکنی. مثلاً اگه دفعه قبل یه اشتباهی کردی، الان بدون اینکه گیر اون قبلی بمونی، راه جدیدی رو امتحان کنی. به این قابلیت میگن “انعطافپذیری شناختی” یا Cognitive Flexibility.
این انعطافپذیری شناختی تو تحقیق با یه تست معروف به اسم Wisconsin Card Sorting Test (یا WCST) سنجیده میشه. تو این تست باید کارتها رو مرتب کنی و بعدش الگو رو عوض کنی، اگه زیادی اشتباهاتو تکرار کنی بهش میگن “اشتباه تکراری” (Perseverative Error). خلاصه کسایی که تو این تست اشتباهات تکراریِ کمتری دارن، معمولاً معدل (GPA) بهتری داشتن!
یه بخش دیگه از کنترل ذهنی هم توانایی متوقف کردن یه کاریه که نباید انجام بدی، مثلاً باید بتونی یه هو جلوی یه حرکت رو بگیری. اینو با تست Go/No-Go میسنجن. خلاصه میشه گفت، مغزمان باید بلد باشه هم موقعیتو عوض کنه (انعطاف) هم بعضی وقتا دست نگه داره (بازداری یا Inhibition).
حالا متا-شناخت یعنی آگاهی از فکر و کنترل روش! یعنی بدونی چجوری داری یاد میگیری و بتونی کاراتو مدیریت کنی. دو تا بخش مهم داره: یکی شناخت خودت، یعنی بدونی کدوم روش خوندن برات بهتره، اسمش تو تحقیق بود “دانش از فکر” (Knowledge of Cognition). بخش دوم “تنظیم فکر” (Regulation of Cognition) هست، یعنی بتونی راهبردهای ذهنی مختلف رو واسه مدیریت یادگیری و فکر کردن به کار بگیری؛ مثلاً خودتو تست کنی، روش خوندنتو عوض کنی، یا بدونی کی باید از کی کمک بگیری.
حالا این تحقیق اومده روابط این چندتا عامل رو با هم بررسی کرده. نتیجه جالب بود: اونایی که تو انعطافپذیری شناختی قویتر بودن (اشتباهات کمتری تو تست WCST داشتن)، معدلشون هم بالاتر بود. اما اینکه فقط بدونی چجوری باید درس بخونی (همون بخش “دانش از فکر” متا-شناخت) خیلی تو معدل تفاوت نمینداخت، ولی اونایی که تو “تنظیم فکر” ماهر بودن مول یعنی خودشون استراتژی فکرکردن و یادگیری رو بهتر مدیریت میکردن، معدل بالاتری داشتن.
یه نکته بامزه هم اینکه، هیچکدوم از این متا-شناختا واسطهی رابطه مستقیم بین انعطافپذیری شناختی و معدل نشد، یعنی هرکدومشون مستقل از هم دارن روی موفقیت تحصیلی اثر میذارن!
ته قصه چیه؟ اگه یه روزی خواستیم کارگاه یا کلاسی برای بهتر شدن نمره دانشجوها بذاریم، باید رو هر دو مهارت کار بشه: کنترل ذهنی (هم انعطاف هم بازداری فکر) و متا-شناخت (بهخصوص اون بخش تنظیم و مدیریت فکر). این جوری میشه انتظار داشت عملکرد درسی بهتر بشه.
پس اگر خودت یا دوستات دنبال بهتر شدن تو درس و دانشگاه هستین، فقط به حفظ کردن و بیشتر خوندن اکتفا نکنین، رو این مهارتا هم کار کنین! چون واقعاً علم نشون داده اینا مستقل از هم میتونن معدل رو بالا ببرن. خوندی و خوشت اومد، به بقیه هم بگو 😉
منبع: +