خب، بیا یه گپ دوستانه بزنیم درباره یه تحقیق جالب که چندتا رزیدنت پزشکی خانواده انجام دادن در کانادا، اونم درباره استفاده از هوش مصنوعی تو پزشکی – مخصوصاً واسه پیشبینی شانس زنده موندن بیماران با بیماریهای جدی.
هوش مصنوعی (یا AI) این روزا حسابی داره همه جا سر و صدا میکنه، از اپلیکیشنهای موبایل گرفته تا ماشینهای خودران، الانم کمکم داره وارد حوزه سلامت میشه. مثلاً همون Generative AI یعنی هوش مصنوعیای که میتونه خودش متن یا تصویر بسازه! حالا دانشمندا به این فکر افتادن که هوش مصنوعی میتونه ابزاری باشه برای کمک به پزشکها تا بفهمن یه بیمار با یه بیماری جدی احتمالاً چقدر دیگه زنده میمونه. این کار همیشه برای پزشکها سخت بوده، چون تو مراقبتهای اولیه کلی بیماری مختلف هست.
توی این مطالعه جالب، ۱۸ تا رزیدنت پزشکی خانواده تو کانادا رو بردن و باهاشون مصاحبه نیمهساختاری شده کردن (یعنی مصاحبهای که هم سوالات از پیش تعیین شده داره، هم اجازه میده طرف مقابل راحتتر حرف بزنه)، تا بفهمن دیدشون درباره ورود هوش مصنوعی به این موضوع چیه. البته واسه تحلیل اونچه که گفتن، از یه رویکرد عملگرایانه استفاده کردن که بهش میگن اصول نظریه زمینهای سازنده (یعنی روشی که دادهها رو جمع کرده و بعد سعی میکنن از دل همین دادهها نظریهای بیرون بکشن، نه اینکه اول یه فرضیه داشته باشن و بعد داده جمع کنن).
حالا بیایید با هم ببینیم چی فهمیدن:
راستش پزشکای جوان و رزیدنتها، اکثراً از حضور هوش مصنوعی در نقش ابزار پیشبینی شانس بقا استقبال کردن! یعنی دوست داشتن که همچین ابزاری کنار دستشون باشه تا بتونن بهتر به بیمارانشون مشاوره بدن — مخصوصاً تو موضوعهایی که خودشون خیلی تخصصی نیستن یا بیماری خیلی پیچیده باشه. اما یه نکته مهم این بود که پیشبینی شانس زنده موندن با هوش مصنوعی فقط یه قسمت کوچیک از کار پزشک خانوادهست. یعنی مراقبت بیماران جدی تو طب خانواده فراتر از تخمین مدت زنده موندنـه. مثلاً خیلی وقتا تمرکز پزشک روی کیفیت زندگی بیمار، عملکرد روزانهش، یا پیشبینی واکنش فرد به درمانهای مختلف هست.
چهار محور اصلی توی صحبتهاشون اومده بود:
1. بهبود مراقبت از بیمار با کمک هوش مصنوعی: یعنی خیلی از پزشکها معتقد بودن که با وجود AI میتونن توصیههای بهتر و دقیقتری بدن و حتی فشار ذهنی خودشون رو کمتر کنن.
2. هوش مصنوعی ولی با احتیاط! یعنی اینکه صرفاً به پیشبینی AI اعتماد مطلق نکنن و همیشه کنار نظر خودشون و تجربهشون ازش استفاده کنن. خلاصه اینکه با چشم بسته نمیشه به حرف ماشین گوش داد!
3. استفاده از هوش مصنوعی باید محوریت بیمار رو حفظ کنه: یعنی بر اساس نیازها و ترجیحهای هر بیمار استفاده بشه، نه فقط یه نسخه برای همه پیچیده بشه.
4. تقویت پزشکها، نه جایگزین کردنشون! یعنی هوش مصنوعی فقط باید ابزاری برای کمک باشه و قرار نیست جایگزین تام پزشک بشه. پزشک خانواده همچنان مهمترین نقش رو داره و AI فقط باید مکمل باشه.
در مجموع، این بچههای رزیدنت معتقد بودن که استفاده از هوش مصنوعی برای تخمین شانس زنده موندن بیماران جدی، میتونه ارزش بالینی داشته باشه — البته اگه درست استفاده بشه. اما فقط تمرکز روی بقا کافی نیست! چون یه عالمه دغدغه دیگه هم هست؛ مثل کیفیت زندگی، اینکه بیمار تا چه حد بتونه کارهای روزمرهش رو انجام بده، یا واکنش بیمار به درمانهایی که براش امتحان میکنن.
برای آینده، دانشمندا توصیه کردن مدلهای پیشبینی باید فاکتورهای بیشتری رو در نظر بگیره و نتایجی که پیشبینی میکنه فقط محدود به زمان زنده موندن نباشه؛ بلکه نتایج حول محور نیاز واقعی بیمار و زمانهای مختلف زندگی اون باشه.
در آخرش هم قشنگ گفتن: اگه تکنولوژی هوش مصنوعی قراره واقعا تو پزشک خانواده به خوبی جا بیفته، لازمه آموزش بیشتر و الگوهای خوب استفاده از این تکنولوژیها گذاشته بشه. تا پزشکها هم باهاش دوست بشن و هم بدونن درست و به جای خودش به کار بگیرنش!
پس خلاصهاش این میشه که هوش مصنوعی قراره همراه پزشک باشه، نه رقیبش. و مثل همیشه، اهمیتِ توجه به نیازها و شرایط فردی هر بیمار حرف اولو میزنه.
منبع: +