هوش مصنوعی تو درمان و مراقبت: هم خوبه، هم کلی دردسر داره!

بیا یه کم درباره هوش مصنوعی تو حوزه سلامت و درمان با هم گپ بزنیم. واقعاً این روزا هر جا سرک بکشی اسم AI یا همون هوش مصنوعی رو می‌شنوی، مخصوصاً تو پزشکی. از تشخیص بیماری بگیر تا تصمیم‌گیری برای درمان و حتی مراقبت از بیمارها. تازه کلی حرف و حدیث هم راجع بهش هست؛ مثلاً اینکه باید حواسمون به سود و ضررش باشه و فقط دنبال این نباشیم که همه چی رو با AI حل کنیم.

حالا بذار مرحله به مرحله ببینیم دردسرهای اصلی که محقق‌ها پیدا کردن چیا بوده:

اول و مهم‌تر از همه، بحث داده‌هاست. یعنی چی؟ ببین، وقتی بخوای از هوش مصنوعی استفاده کنی، باید یه عالمه اطلاعات درباره مریض‌ها جمع‌کنی. ولی این کار به سادگی نیست؛ باید بدونی چیا جمع‌کنی، اصلاً این داده‌ها از کی و کجا میان، چطور تفسیر و تحلیل می‌شن و در آخر چی به مریض یا دکتر پیشنهاد می‌دن. تازه مهم‌تر اینکه وقتی این اطلاعات دست AI افتاد، آیا واقعاً امن می‌شن یا نه؟ شاید هرگز نشه صددرصد مطمئن شد.

یه چیز دیگه هم هست؛ رابطه‌ی سنتی بین دکتر و بیمار داره کم‌کم عوض می‌شه. مثلا اون صمیمیت و اعتمادی که همیشه بینشون بود شاید با پای کار اومدن AI کم‌تر بشه، یا کلاً سبک کار پزشک‌ها تغییر کنه. بعضی وقتا حتی ممکنه حس کنی دیگه شخصیت و اختیار خودتو از دست دادی – مثلاً خودت حق انتخاب درمان رو نداشته باشی و AI همه‌چی رو بهت تحمیل کنه! اینجا منظور از autonomy اینه که فرد بتونه خودش برای خودش تصمیم بگیره.

حالا از این حرفا که بگذریم، کلی مشکل حقوقی و اخلاقی هم پیش میاد. مثلاً:
– بحث بی‌عدالتی یا همون bias: یعنی ممکنه AIها چون بر اساس داده‌های نادرست یا ناقص آموزش دیدن، نسبت به بعضی گروه‌ها رفتار غیرمنصفانه داشته باشن.
– رضایت دادن (consent): خیلی وقت‌ها از داده‌های سلامتی مردم بدون اجازه‌شون استفاده می‌کنن!
– مسئله دسترسی (access) و هزینه: شاید فقط قشر خاصی بتونن از این امکانات استفاده کنن.
– حریم خصوصی (privacy): معلوم نیست این اطلاعات پزشکی کجا ذخیره می‌شن و کی بهشون دسترسی داره.

اصلاً یکی از بزرگ‌ترین نگرانی‌ها اینه که شرکت‌ها یا پژوهشگرها، داده‌های سلامتی افراد رو بی‌اجازه می‌گیرن و هر جور دلشون بخواد تحلیلش می‌کنن، بدون اینکه مسئولیت پاسخگویی داشته باشن. پس نیاز داریم یه سری قانون و چارچوب درست‌ودرست حسابی بچینیم – هم برای طراحی این تکنولوژی‌ها، هم آموزش دادن به کاربرا و هم نظارت رو اونایی که این سیستم‌ها رو می‌سازن. Regulatory bodies همون نهادهای قانوی و نظارتی هستن که قراره هوای مردم رو داشته باشن.

یه نکته جالب دیگه: AI یه وقتایی ویژگی‌های «ماورای انسانی» (superhuman traits) نشون می‌ده، یعنی کارایی که آدمیزاد نمی‌تونه انجام بده، مثلاً تحلیل یه عالمه داده تو چند ثانیه. ولی گاهی هم «کم‌تر از انسانی» (subhuman traits) عمل می‌کنه، یعنی اشتباه‌های عجیب و عجیب‌تر می‌کنه! برای همین نباید توقع داشته باشیم همه کارها رو بده دست هوش مصنوعی و خیال‌مون راحت شه.

یه پیشنهاد مهم اینه که باید رگولاتورها – یعنی همون ناظرها و قانون‌گذارها – یه نگاه انتقادی داشته باشن و بدونن هوش مصنوعی رو چطور تو جامعه واقعی پیاده کنن، مخصوصاً حواس‌شون به کسایی باشه که دست‌شون به امکانات و اطلاعات کم‌تر می‌رسه. تازه با پیشرفت‌هایی که تو ابزار پوشیدنی (wearables: مثلاً ساعت هوشمند یا دستبندهای تندرستی) و سنسورها داریم، قضیه از همیشه پیچیده‌تر شده. چون این دستگاه‌ها یه‌راست سلامتی ما رو زیر نظر دارن و واسه AI کلی خوراک جور می‌کنن!

در کل باید هوش مصنوعی رو طوری بسازیم که به پزشک‌ها و کاربرها کمک کنه، نه اینکه کل کار رو بهش بسپریم و انسان رو حذف کنیم. به قول نویسنده‌ها، وظیفه ما اینه که با هوش مصنوعی باهوش باشیم و همیشه ازش مثل یه همکار کمک بگیریم؛ نه رئیس و تصمیم‌گیرنده‌ی همه چیز!

پس خلاصه بگم: هوش مصنوعی تو دنیای پزشکی پتانسیل خیلی بزرگی داره، اما فقط وقتی به فکر قانون، اخلاق و آدم‌ها باشیم، می‌تونه واقعاً کمک‌کننده باشه – وگرنه می‌تونه دردسرساز هم بشه!
منبع: +