تاحالا به این فکر کردی که چرا وقتی بچه بودیم تابستونا تموم نمیشدن، ولی الان چشم باز میکنی میبینی مثلاً یک ماه پَر کشید؟ خب، دانشمندا بالاخره سر این ماجرا حسابی تحقیق کردن و یه سرنخ جالب پیدا کردن.
یه تیم علمی اومدن سراغ یه پروژه بزرگ به اسم Cam-CAN (که خلاصه Cambridge Centre for Ageing and Neuroscience هست، یعنی مرکز کمبریج برای سن و عصبشناسی!) توی این پروژه، ۵۷۷ نفر آدم سنبالا و جوون رو جمع کردن و همشون رو نشوندن جلوی یه قسمت هشتدقیقهای از برنامه کلاسیک «Alfred Hitchcock Presents» — دقیقاً قسمتی که اسمش هست “Bang! You’re Dead!” (آلفرد هیچکاک، فیلمساز معروف انگلیسی بود و برنامههاش کلی هیجان داشتن).
وقتی این آدما داشتن اون هشت دقیقه رو میدیدن، دانشمندا توی مغزشون با fMRI (یعنی تصویربرداری عملکردی با امآرآی، ابزاری که فعالیت مغز رو نشون میده) اسکن گرفتن. هدفشون این بود ببینن مغز تو چطور موقعیتهایی چطور واکنش نشون میده و به اصطلاح فازش عوض میشه.
حالا چرا این کلیپ هیچکاک؟ چون تو چندتا تحقیق قبلی دیدن که آدمای خیلی مختلف وقتی این ویدیو رو میبینن، مغزشون انگار با هم هماهنگ میشه و سینک میکنه. پس این به درد بررسی این میخورده که مغز چطور اتفاقات پیاپی رو درک میکنه و حسابی دنبالشه.
دانشمندا یه الگوریتم کامپیوتری به اسم Greedy State Boundary Search یا همون GSBS استفاده کردن (یعنی الگوریتمی که دنبال «مرزهای بین حالتهای پایدار مغزی» میگرده، اونم دونهدونه و بیحوصله، بدون اینکه ساختار کل داستان براش مهم باشه!). با این الگوریتم، تغییرات و جابهجاییهای حالت مغز رو لحظه به لحظه چک کردن.
نتیجه بامزه بود: آدما هر چی سنشون بالاتر بود، مغزشون کمتر بین این حالتها جابهجا میشد. مغز جوونا زود به زود فاز عوض میکرد اما بزرگترا تو همون حالت بیشتر میموندن!
حالا این یعنی چی؟ اون پژوهشگرا میگن شاید دلیل اینکه احساس میکنیم سن که میره بالا، زمان سریعتر میگذره، همینه که مغزمون کمتر «اتفاق» ثبت میکنه. مثلاً اگه تو یه سال کلی اتفاق جدید و هیجانانگیز داشته باشی، حس میکنی اون سال طولانیتر بود. اما اگه همهچیز روونی پیش بره و کمتر “اتفاق” ثبت بشه، سال به چشم برهم زدنی رد میشه!
این ایده قدیمی هم هستها! از زمان ارسطو همینو میگفتن: “هر چی اتفاقات مهم بیشتری تو یه بازه زمانی بیفته، اون مدت تو ذهنمون طولانیتر به نظر میاد.”
نکته فنی بامزه دیگه: دانشمندا اسم این پدیده رو گذاشتن «کاهش تمایز عصبی مرتبط با سن» یا Age-related neural dedifferentiation. یعنی هر چی سن میره بالاتر، مناطق مختلف مغز کمتر اختصاصی کار میکنن. مثلاً یه ناحیه که تو جوانا فقط وقتی صورت میبینه فعال میشه، تو سنبالاها ممکنه واسه یه میز یا صندلی هم روشن بشه! انگار مغز کلیتر به همهچیز نگاه میکنه و زیاد فرق بین رویدادها رو نمیفهمه.
البته همه چیز خلاصه نمیشه تو مغز! یه نکته جذاب دیگه هم هست. یه زبانشناس لهستانی (خانم Joanna Szadura) میگه ما دو تا اسکیل واسه زمان داریم: یکی اون چیزی که جامعه و ساعت بهمون میگه (ساعت، روز، سال)، یکی هم یه مقیاس درونیتر و غیرخطی که مغزمون برا خودش ساخته. مثلاً یه سال برای یه بچه ۵ ساله میشه ۲۰٪ عمرش، ولی واسه یه آدم ۵۰ ساله فقط دو درصده. پس حس ما نسبت به زمان هم به تعداد خاطرات و اتفاقاته، هم به این کالیبراسیون ذهنیه!
ولی جای امید هست! یکی از نویسندههای تحقیق (Linda Geerligs) میگه: “اتفاقات جدید، سفر کردن، یاد گرفتن چیز تازه یا درگیر شدن تو فعالیتهای جالب و حتی معاشرتها و خوشگذرونی با دوستا و خانواده باعث میشه زمان برامون پُرتر و طولانیتر حس بشه.”
پس اگه میخواید زمان براتون کش بیاد، برید دنبال تجربههای تازه و دَم رو غنیمت بدونید!
راستی اگه کنجکاو شدی که مغزت چقدر باحاله، یه تست هوش مغزی هم اینترنتی پیدا شده (اسمش Brain quiz). شاید بد نباشه خودتو محک بزنی!
خلاصه اگر احساس میکنی سن که میره بالا، تابستونا تندتر میگذره، بدون که علم هم باهات موافقه! فقط با چندتا کار ساده میشه یه کم جادوشو خنثی کرد! 😉
منبع: +