بیا امروز یه کم سراغ دنیای مغز و توجه بریم و ببینیم وقتی یه صدا یا مثلاً یه بوق کوتاه قبل از اینکه لازمه کاری کنیم بهمون اخطار بده (اسم اینو گذاشتن alerting یا اخطاردهی)، چه اتفاقی واسه مغزمون میافته. مخصوصاً وقتی که کارمون سخت میشه و باید بین چند انتخاب مزاحم یکی رو درست انتخاب کنیم؛ مثل وقتی کلی چیز پرت میاد وسط و ما باید سریع و درست جواب بدیم.
حالا یه تست جالب هست به اسم “تست فلنکر اریکسن” – یعنی یه سری نشونههای کنار هم (به اینا تو زبان علمی میگن فلنکر)، که بعضی وقتا با هدف اصلی جور نیستن و آدمو گیج میکنن. دانشمندها تو این مقاله اومدن همین تستو گرفتن و همزمان سیگنالهای مغزی (EEG – این دستگاه کلی سیم به سرت وصل میکنن تا فعالیت مغزتو ضبط کنن) رو هم بررسی کردن. هدفشون هم این بود ببینن وقتی آدم تو حالت آمادهباش (alert) قرار میگیره، مغزش چجوری با تضادها (اینجا یعنی مثلا وقتی فلنکرها با هدف یکی نیستن) کنار میاد.
برای این کار، محققها به شرکتکنندهها یا یه بوق کوتاه قبل از تست نشون دادن (یا ۱۰۰ میلیثانیه یا ۸۰۰ میلیثانیه قبلش که به این فاصله زمانی SOA میگن)، یا اصلاً هیچ آلارمی نذاشتن.
حالا قسمت جذابش اینه که اومدن هم رفتارها رو چک کردن (یعنی مثلا سرعت واکنش به جواب، که با RT یا Response Time نشون میدن و همچنین تعداد اشتباه)، هم مغزشون رو حسابی زیر ذرهبین گذاشتن. دیدن آلارمها معمولاً باعث میشه سرعت واکنش بیشتر بشه اما اگه سر تست گیجکنندهتر بشه (یعنی همزمان فلنکرها ضد و نقیض هدف باشن)، تاثیری که آلارم داره خیلی کمتر میشه! این یعنی مغز در حالت پیچیده مسیر درست رو سختتر پیدا میکنه.
تو بخش مغزی ماجرا، با EEG بررسی کردن که کدوم ناحیهها فعالتر میشن و سر و کله چه امواجی پیدا میشه. چندتا نتیجه مهم گرفتن:
۱. تو حالت اخطار (آلارم)، قدرت موج تتا وسط پیشونی (midfrontal theta — یه موج مغزی که وقت مبارزه با تداخل یا تناقض پیدا میشه) بیشتر میشه. یعنی مغز بیشتر انرژی میذاره تا تضاد رو حل کنه.
۲. همزمان آمپلیتود N2 (یه علامت دیگه تو EEG که با حل تعارضات مغزی مرتبطه) کمتر میشه و زمان LRP (یعنی موجی که ربط به تصمیم برای حرکت داره) کوتاهتر میشه. یعنی مغز زودتر آمادهی حرکت میشه.
۳. آمپلیتود N2pc هم بالا میره. این نشون میده توجه مغز به هدف اصلیمون بیشتره (N2pc یعنی موجی که دقت مغز به سمت راست/چپ رو نشون میده).
حالا جالبتر اینه که بعضی از این ویژگیها فقط وقتی ظاهر میشن که فاصله آلارم و تست زیاد باشه (SOA ۸۰۰). مثلاً:
- واکنش مغز به تداخلهای فلنکر (یعنی مزاحمها) تو بخش حرکت دست یا توجه، یه جا مهار میشه یه جا قویتر میشه.
در کل، این تحقیقات نشون دادن وقتی یه اخطار به مغز میرسه، کل سیستم “انتخاب برا عمل” تو مغز فعالتر و منسجمتر میشه. یعنی مغز با یه سوت، خودش رو جمع و جور میکنه، بخشهای مختلف با هم همکاری میکنن و هم افزایش سرعت داریم هم سعی برای دامنهی توجه بیشتر. اما اگه کار سخت باشه (تضاد تو ورودیها باشه)، همهی این تاثیرات کمتر میشه و نشون میده چقدر پردازش تضاد سختتره.
در نهایت، محققها میگن آلارمها نقش یه جور مدیر پروژه دارن تو مغز: وقتی لازمه همه رو دور هم جمع میکنن که سریع کار کنن اما اگه مشکل پیچیده باشه، قدرت مدیریت کمتر جواب میده! این نوع فعالیت مغزی یه نمونه از تعامل مهم بین هوشیاری و مدیریت اجرایی مغزه (executive control یعنی همون کنترل مرکزی برای تصمیمات مهم مغزی).
منبع: +