اگه برات جالبه بدونی کارآموزای پرستاری وقتی وارد بیمارستان میشن، دقیقاً چه حسی دارن و با چه سختیهایی روبهرو میشن، این مقاله رو تا آخر بخون! راستش، خیلیها فکر میکنن کارآموزی پرستاری فقط کلی کار عملی و یاد گرفتن پزشکیه، ولی موضوع فقط همین نیست! کارآموزای پرستاری بعد از مدتی وارد یه دنیای جدید میشن که با چیزی که تو کلاسای نظری یاد گرفتن زمین تا آسمون فرق داره. دقیقاً همین «تغییر ناگهانی شرایط» که بهش میگن Transition Shock، یعنی وقتی یه نفر وارد فضای عملی واقعی میشه، یه جور شوک یا سردرگمی رو تجربه میکنه. این قضیه هم روی روحیهشون اثر میذاره هم اینکه ممکنه تصمیمشون برای آینده شغلیشون رو بهم بزنه.
حالا یه بحث مهم دیگه هم هست که اسمش هست Compassion Fatigue. این یعنی چی؟ یعنی خستگی از همدلی! اصلاً یعنی کسی که زیاد با درد و مشکلات بیمارا سر و کار داره، کمکم خودش از لحاظ روحی خسته میشه، انگار دیگه نمیتونه با همون انگیزه قبلی با بیمارا همدلی کنه. مثلاً کسی که هر روز با مریضای سخت یا استرسای شغلی مواجهه، حتی اگه دل بزرگی هم داشته باشه، شاید تو یه مدتی احساس کنه دیگه نمیتونه مثل قبل همراه و حمایتگر باشه.
توی این تحقیق که بین تیر ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۲ انجام شده، ۲۰۱ نفر از کارآموزای پرستاری توی یه بیمارستان بزرگ دانشگاهی مورد بررسی قرار گرفتن. روش کار هم یه جور مطالعه مقطعی بوده، یعنی فقط دادههای یه بازه زمانی خاص رو جمع کردن، نه اینکه دید طولانی مدت داشته باشن. اطلاعات رو هم با پرسشنامه جمع کردن؛ یکی پرسشنامه اطلاعات عمومی، یکی هم ProQOL-5 (این مقیاس کیفیت زندگی شغلی حرفهایه و سه بُعد داره: رضایت از همدلی، خستگی شغلی یا همون burnout، و آسیب ثانویه یعنی Secondary Trauma که توضیح میدم)، و آخرینش هم UNSTS (که یه مقیاس مخصوص بررسی شوک تغییر تو دانشجویای پرستاریه).
خب، نتایج چی شدن؟ میانه نمرهها تو بخشهای مختلف اینا بودن: رضایت همدلی ۲۶ (بین ۲۴ تا ۳۰)، خستگی شغلی ۲۹ (بین ۲۶ تا ۳۰)، و آسیب ثانویه هم ۲۸ (بین ۲۵ تا ۳۰). حالا میانه نمره کلی شوک تغییر (Transition Shock) رو هم گرفتن؛ شد ۴۸ (بین ۴۲ تا ۵۴). یه نکته جالب این بود که با تحلیل رگرسیون خطی (یک روش آماری برای پیدا کردن عوامل تاثیرگذار — یعنی میفهمن چی بیشتر باعث شوک تغییر میشه) به این نتیجه رسیدن که چهار تا عامل مهم تو این شوک تغییر نقش دارن:
۱. رضایت کارآموز با مربیهای سرپرستش (یعنی هرچی دانشجو از برخورد و همکاری با مربی کلینیکیاش راضیتر باشه، راحتتر با این تغییر کنار میاد)
۲. رضایت از همدلی (یعنی چقدر حس مثبت بابت رابطه با بیمارا داره)
۳. خستگی شغلی (Burnout)
۴. آسیب ثانویه (Secondary trauma)؛ این یکی همون آسیب روحیای هست که آدم از همدردی با دیگران تجربش میکنه، مثلاً وقتی دائم با مریضای خیلی بدحال کار میکنی.
جالب اینجاست که همین چهار تا جمعاً تونستن ۵۳/۲٪ از تفاوتهای شوک تغییر بین دانشجوها رو توضیح بدن. یعنی بیش از نصف قضیه صرفاً با این عوامل توضیح داده میشه!
جمعبندی این تحقیق خیلی واضحه: خستگی از همدلی و شوک تغییر تو کارآموزای پرستاری واقعاً مسأله مهمیه — بهخصوص تو مراحل میانی و پایانی کارآموزی که تازه دانشجوها با واقعیت کار عملی آشنا میشن. اگه به دنبال رشد و پیشرفت پرستارای آینده هستیم، باید براشون حمایت روانی داشته باشیم، محیطی فراهم کنیم که مربیاشون واقعاً راهنما باشن و نه فقط ناظر، و دورههایی مثل آموزش تابآوری (Resilience Training، یعنی یاد میگیرن چطور تو فشارا و سختیا خودشون رو نگه دارن) رو براشون بذاریم.
در مجموع، اگه این چالشا رو جدی نگیریم، نه تنها ممکنه کسایی که کلی براشون زحمت کشیده شده وارد پرستاری نشن، بلکه همونایی که وارد میشن هم احتمال داره خیلی زود دلسرد یا فرسوده بشن. پس حمایت واقعی، آموزش درست و ایجاد حس ارزشمندی تو محیط کار، کلید نگه داشتن این جوونای باانگیزهس!
منبع: +