خب بذار راحت و روراست برات تعریف کنم! یه تیم از محققها (اسمهاشون واقعاً طولانیه، ولی دمشون گرم!) اومدن و رفتن سراغ این سوال که آیا روشهای مختلف درمان با امواج الکترومغناطیسی واقعاً میتونن به آدمهایی که بعد سکته مغزی دچار بیخوابی شدن کمک کنن یا نه.
اصلاً PSI که اولش گفتیم یعنی چی؟ PSI همون Post-Stroke Insomnia یا بیخوابی بعد از سکته مغزیه. خیلی از آدمهایی که سکته میکنن، بعدش نمیتونن درست بخوابن و این خودش کلی دردسر جدیده.
حالا، چی کار کردن این محققها؟ اومدن سراغ کلی مقاله و تحقیق (به این کار میگن متاآنالیز؛ یعنی جمع و جور کردن نتایج مطالعات مختلف تا بتونن یه نتیجهی کلی بگیرن). اینا توی بانکهای اطلاعاتی معرکهای مثل PubMed و Embase و… گشتن و دنبال آزمایشهایی بودن که توش درمانهای الکترومغناطیسی روی بیخوابی بعد سکته تست شده بود. این آزمایشها باید تصادفی، کنترلشده و علمی باشن (یعنی حسابی سفت و سخت)، که تو علم بهشون میگن RCT (Randomized Controlled Trial).
در کل، ۲۸ تا آزمایش رو انتخاب کردن که مجموعاً ۲۳۵۳ نفر آدم توش بودن. هر کدوم از این آدمها یکی از دوازده نوع درمان مختلف رو یا یه روش معمولی رو گرفتن. انواع روشهایی که بررسی کردن، اسماش یه کم پیچیدهست اما من برات سادهشون میکنم:
– Cranial electrotherapy stimulation: یعنی تحریک با جریان الکتریکی خیلی کم از روی سر، برای آرومکردن مغز.
– rTMS یا repetitive transcranial magnetic stimulation: از یه آهنربای قوی روی سر استفاده میکنن تا مغز رو با موج تحریک کنن. Low Frequency یعنی با فرکانس پایین، High Frequency یعنی با فرکانس بالا و… ILF هم یعنی ultra-low frequency یا خیلی پایین.
– tDCS: یه نوع الکتروتراپی که با جریان مستقیم انجام میشه.
– FNS: تحریک هستهی فاستیجیال (اسمش سخته، ولی یه بخش خاصی از مغزه که گفته میشه به خواب و بیداری ربط داره).
– L-FES: تحریک الکتریکی با فرکانس پایین.
– cTBS: یه مدل خاص از تحریک مغناطیسی به اسم «continuous theta-burst stimulation»، که به زبان ساده یعنی سریعا چند بار مغز رو با الگوی خاصی تحریک میکنن.
– Electroencephalographic biomimetic stimulation: یه جور تحریک که انگار الگوهای مغز رو تقلید میکنه.
حالا، کدوم روش بهتر جواب داده بود؟ برای سنجیدن کیفیت خواب، از یه پرسشنامه به اسم شاخص کیفیت خواب پیتسبورگ (Pittsburgh Sleep Quality Index) استفاده کردن. هرچی این نمره کمتر باشه یعنی وضعیت خواب بهتر شده. نتیجهها نشون داد:
1. تحریک الکتروتراپی مغزی (همون CES) بهترین تأثیر رو داشته! بعدش هم تحریک مغناطیسی با فرکانس پایین (LF-rTMS) و بعدش مدل خیلی پایین (ILF-rTMS).
همچنین، اگه از نظر کاهش افسردگی که معمولاً با بیخوابی بعد سکته میاد رو حساب کنیم، تحریک مغناطیسی با فرکانس بالا (HF-rTMS) قویتر جواب داد. یعنی انگار برای افسردگی، فرکانس بالا بهتر جواب میده، اما برای خواب، فرکانس پایین.
یه معیار دیگه هم داشتن: نمرهی مقیاس سکته که توسط موسسه سلامت ملی امریکا تهیه شده (NIHSS). اینجا هم دوباره تحریک مغناطیسی با فرکانس بالا و بعد پایین بهتر جواب داده بودن.
کلاً اینو میشه گفت:
– تقریباً همهی این درمانهای الکترومغناطیسی نسبت به درمانهای معمول یا حتی تحریک تقلبی (شَم استیمولیشن – یعنی اداشو در میارن اما واقعاً درمان نمیکنن تا تأثیر روانی رو بسنجن) بهتر بودن.
– روش LF-rTMS (تحریک مغناطیسی با فرکانس پایین) ترکیب خوبی از اثربخشی و ایمنی داشت؛ یعنی هم خوب جواب داده بود و هم مسائل جانبی زیادی نداشت.
ولی یه چیزی رو هم خود محققین گفتن: چون تعدادی از مطالعات کیفیت بالایی نداشتن و چون اطلاعات دقیقتر (مثل دقیق زمان و نقطه سکته) ثبت نشده بود، هنوز نمیشه صد درصد مطمئن بود که این رتبهبندی دقیقترینه. یعنی باید آزمایشهای بزرگتر و دقیقتر دیگهای انجام بشه.
یه نکته هم اینکه این اولین بار بود که یه نفر میومد همهی این مدلهای درمان الکترومغناطیسی رو با هم و با جزئیات (مثلاً بررسی فرکانسهای مختلف) مقایسه میکرد. نتیجهها میتونن واسه دکترها و درمانگرها کلی کمک باشن تا بدونن کدوم روش رو انتخاب کنن.
نکات مهم و خلاصه:
– اگر کسی بعد سکته مغزی بیخوابی گرفت، احتمالاً روشهایی مثل CES یا LF-rTMS میتونن کمک کنن.
– واسه افسردگی بعد سکته، تحریک مغناطیسی با فرکانس بالا بهتر جواب داده.
– البته اطلاعات دقیقتر (مثلاً اینکه سکته کجا بوده یا چه مدت گذشته) هنوز لازمه تا بتونیم برای هر کس دقیقتر نسخه بنویسیم.
در نهایت، نتیجهی کلی اینه: روشهای الکترومغناطیسی واقعاً امیدبخش هستن واسه بیخوابی بعد سکته، ولی بهتره هر روشی رو زیر نظر پزشک و بعد بررسی کامل انتخاب کرد، چون هنوز یه کم نقطه ابهام وجود داره و تحقیقات بیشتر لازمه.
اینم یه مقاله علمی بود که سعی کردم براتون راحت و دوستانه تعریفش کنم!
منبع: +