خب بچهها، بذارین یه موضوع پزشکی که معمولاً توی بخش مراقبتهای ویژه (ICU) خیلی مهمه رو براتون راحت و سرراست توضیح بدم. فرض کنین یه بیمار بدحال داریم – نه بخاطر تصادف یا ضربه، بلکه به خاطر مشکلات داخلی بدنش. خیلی وقتها براشون خون جدید یعنی RBC (گلبول قرمز) تزریق میشه، حالا سوال اینه که واقعاً این انتقال خون چقدر جواب داده؟ معمولاً توی بیمارستانا میگن اگه هموگلوبینشون پایین باشه، خون میدیم، چون هموگلوبین همون چیزیه که اکسیژن رو توی بدن میبره اینور اونور. اما قضیه فقط بالا رفتن عدد هموگلوبین بعد خون دادن نیست!
تا الان بیشترشون فقط به عدد هموگلوبین گیر میدن و خیلی وقتا فراموش میکنن که شاید بدن بیمار توی نفس کشیدن و گرفتن اکسیژن هنوز مشکل داشته باشه. خیلی ساده بگم: فقط وقتی عدد هموگلوبین بیشتر بشه، الزاماً یعنی بدن اکسیژن بیشتری گرفته؟ معلومه که نه!
حالا اینجا دوتا پارامتر مهمتر مطرح میشه که توی این تحقیق بهش پرداختن: اولیش SpO₂ هست که همون درصده اشباع اکسیژن خون از طریق سنسور کوچیکی که به انگشت وصل میکنن – همهمون دیدیمش تو بیمارستان، همون کلیپسی که به نوک انگشت وصل میکنن. دومیش FiO₂ هست؛ یه جور نسبت اکسیژنی که بیمار از محیط بیرون (مثلاً از ماسک اکسیژن یا لوله) میگیره. وقتی این دوتا رو تقسیم کنیم، یه نسبت به دست میاد به اسم SF ratio (SpO₂/FiO₂) که خیلی بهتر نشون میده ریهها و کل بدن چقدر دارن واقعاً اکسیژن میگیرن، نه فقط چقدر خون اکسیژن داره. خلاصه این نسبت یکم دقیقتر و نزدیکتر به واقعیت عملکرد بدن بیمار توی اکسیژن گرفتن هستش.
تو این مقاله که توسط یه تیم قوی به سرپرستی Tilendra Choudhary و سایر همکارهاش نوشته شده، اومدن رفتن پرونده پزشکی بیشتر از ۱۳هزار بیمار تو یه مرکز درمانی و تقریباً چهارهزار نفر هم در یک مرکز دیگه رو موشکافی کردن (اصطلاحاً به این میگن مطالعه گستردهی دوتا مرکزی). هدفشون این بوده که ببینن کدوم معیار واقعاً بهتر میتونه نشون بده انتقال خون RBC مؤثر بوده یا نه.
کلا تا الان روال این بوده که بعد از انتقال خون فقط میبینن عدد هموگلوبین بالا رفته یا نه، اما این تیم اومدن SF ratio رو با هموگلوبین قشنگ مقایسه کردن، قبل و بعد خون دادن رو بررسی کردن و از نظر آماری حسابی دادهها رو چک کردن. نتیجه جالب بود: نسبت SpO₂/FiO₂ (یا همون SF ratio) خیلی بهتر از هموگلوبین صرف، نشون میده انقال خون جواب داده یا نه. یه چیز دیگه هم لو دادن، اینکه هر چی SF ratio بیمار قبل از خون گرفتن کمتر باشه (یعنی وضعیت اکسیژنگیری بدتر باشه)، احتمال اینکه جواب بهتری به انتقال خون بده، بیشتره – یه جور رابطه معکوس.
خلاصه با اینکه این قضیه رو تو دو تا بیمارستان مختلف تست کردن، نتایجشون شبیه به هم بود، یعنی این روش رو تقریباً برای هر جایی و هر بیماری میشه استفاده کرد.
جالب اینجاست که تیم تحقیقاتی بریده نایستاد و از همین دادهها، یه مدل یادگیری ماشین هم ساختن به اسم رندوم فارست (Random Forest). سریع بگم: یادگیری ماشین یا machine learning یعنی اینکه کامپیوترها از الگوهای دادههای قبلی یاد بگیرن و پیشبینی کنن. random forest هم یه مدل معروف تو این حوزهست که با استفاده از کلی «درخت تصمیم» – اینا مدلهای کوچیک تصمیمگیری هستن – اقدام به پیشبینی دقیقتری میکنه. اونا نشون دادن که این مدل میتونه سطح اثرگذاری انتقال خون رو تقریباً دقیق پیشبینی کنه (و حتی توی تست آماری، عدد p کمتر از ۰.۰۰۱ بود که خب یعنی نتیجه شانسکی نبوده و واقعاً معتبره).
جمعبندی چی شد؟ دفعه بعد که بیمار بدحال خون میگیره، بجای فقط بالا رفتن هموگلوبین، حتماً باید حواستون باشه که نسبت SF هم چه تغییری کرده. این کار میتونه کلی بهمون کمک کنه بفهمیم واقعاً انتقال خون کار خودش رو کرده یا نه. بعلاوه یادگیری ماشین هم کم کم داره وارد تصمیمگیری پزشکی میشه و میتونه به دکترها توی انتخاب بهترین بیمارای نیازمند خون واقعاً کمک کنه.
اگه خلاصه بخوام بگم: SF ratio تو ارزیابی اثر انتقال خون RBC توی بیماران بدحال، دقیقتر و کاربردیتر از فقط عدد هموگلوبین عمل میکنه – یعنی از این به بعد کمتر اشتباه کنیم و بیشتر زندگی نجات بدیم!
منبع: +