خب بیاین روراست باشیم: خیلی وقتا زنگ ورزش مدرسهها مخصوصاً جاهایی که امکانات زیاد نداره، مثل جنوب غرب چین، یه کم بیحال و بیروح برگزار میشه. بچهها زیاد انگیزه ندارن، دنبال تعویض لباس و توپ فوتبال هم خیلی نیستن و خلاصه انگار فقط باید بگذروننش. این یعنی اون هدف اصلی ورزش، اینکه بچهها از کوچیکی قوی و سالم بار بیان و تا آخر عمر عادتای سالم پیدا کنن، خیلی وقتا جامیمونه.
اما یه راه حل خفن هست به اسم CATS. اگه اسمشو شنیدی و با خودت گفتی که این دیگه چه موجودیه، ببین: CATS مخفف Cognitive Activation Teaching Strategies هست، یعنی استراتژیهایی که تو آموزش، بچهها رو وادار میکنه ذهنشون رو هم ورزش بدن! مثلاً سوالایی ازشون میپرسه که با فکر کردن جواب درستشو دربیارن، یا چالشهای کوچیک براشون میذاره تا خلاقیت و قدرت تحلیلشون بیاد بالا. خلاصه، فقط دویدن و توپ زدن نیس؛ قورت دادن مفاهیم هم هست! مثل درس ریاضی که با طرح مسأله حالتون رو میگیره، اینجا هم مربیها ورزش رو ذهنیتر میکنن.
توی تحقیقی که تو همین جنوب غرب چین انجام شده (جایی که ورزشگاه زیاد ندارن و خلاصه اوضاع زیاد توپ نیست!) اومدن ۹۲۹ نفر دانشآموز ابتدایی و والدینشون رو بررسی کردن. اول از طریق پرسشنامه، یه عالمه داده جمع کردن و بعد هم با مدلهای آماری پیشرفته به اسم Structural Equation Modeling یا همون SEM – که یه جور روش تحلیلی پیشرفته است برای پیدا کردن رابطه علت و معلولی بین چندتا عامل – همه رو آنالیز کردن. بعدش هم نشستند با ۱۲ معلم مطالبهگر و خفن و زنگهای ورزششون رو از نزدیک دیدند (خودشون شرکت نکردن، فقط نگاه کردن، اصطلاحاً non-participant observation یعنی فقط تماشاگر بودن).
حالا چی فهمیدن؟ نتایج شون جالبه: وقتی معلمها این روش ذهن ورزشی رو اجرا کردن، هم عملکرد بدنی بچهها بهتر شد هم رفتارهای سالمشون (مثلاً بهتر ورزش کردن، انگیزه برای انجام تمرینها، همکاری و اینا). ولی این رابطه یه واسطههای قوی هم داشت؛ یعنی اگه بچه تو کلاس قاطی بحث و بازی بشه، یا خودش رو باور کنه (self-efficacy یعنی همون اعتمادبهنفس تو ورزش)، یا دلش بخواد انگیزه بیشتری پیدا کنه، کلی تاثیر داره. اینا، به طرز قابل توجهی باعث میشن که هم عملکرد فیزیکی بچهها بهتر بشه، هم عادتهای سالمشون قویتر بشه.
مثلاً اون بخش انگیزه و خودباوری تو ورزش، فوقالعاده مهم بوده. معلمهایی که هدف میگذاشتن، چالش تدریجی درست میکردن، بازخورد میدادن (مثلاً میگفتن کارت عالی بود، میتونی بهتر هم باشی!) باعث میشد یه رقابت سالم پیش بیاد و انگیزه درونی بچهها بره بالا. این یعنی فقط جایزه یا سرزنش نیست! خود بچه دلش میخواد پیشرفت کنه و مثل یه تیم همکاری کنه. اصطلاحاً این حالت رو productive struggle گفتن؛ یعنی زحمت کشیدنِ مثبت و رو به رشد.
اما یه نکته جالب اینه که کنترل احساسات (یا همون emotional regulation – یعنی وقتی عصبانی میشی یا میبُری، خودتو جمع و جور کنی) از طریق این روش به طور واضح تقویت نشد. یعنی CATS کمک نکرد که بچهها بیرون کلاس هم بیشتر ورزش کنن یا با حس بهتری رفتار کنن. این نشون میده فقط با فکر کردن و ذهنی کردن بعضی چیزا حل نمیشه. باید کلیت آموزش ورزش رو بازسازی کنیم؛ فقط یه روش جوابگو نیست.
جمعبندی که میشه اینه: اگه میخوایم بچهها تو زنگ ورزش واقعا پیشرفت کنن، باید مغزشون رو هم درگیر کنیم و بهشون حس بدیم که «میتونم!»؛ نه فقط تلاش فیزیکی، بلکه چالش ذهنی هم لازمه. روش CATS کلی تاثیر مثبت داره، ولی اگه فقط بهش بچسبیم، کنترل احساسات بچهها و عادتهایی که بیرون مدرسه باید ساخته بشه، اونقدرها درست نمیشه. پس معلمها و مدارس باید یه ترکیب کامل بچینن: هم ذهن، هم جسم، هم احساسات. اونطوریه که میشه عادتهای سالم رو گذاشت تو جیب بچهها واسه کل عمرشون!
پس دفعه بعد که دیدین زنگ ورزش داره خیلی خشک و یکنواخت برگزار میشه، فکر کنید چهکار میشه کرد تا فکرمون هم ورزش کنه، نه فقط ماهیچههامون!
منبع: +