رابطه بین کلیت روان‌پریشی و شخصیت از نوجوانی تا جوانی؛ بالاخره این دو تا بهم ربط دارن یا نه؟

خب بذار همین اول قضیه رو ساده بگم: خیلی وقتا روان‌شناس‌ها و دانشمندها دوست دارن بدونن که مشکلات روانی (یا همون اختلالات روانی، مثل افسردگی و اضطراب و اینا) چه نسبتی با شخصیت آدم دارن. یعنی مثلاً اگه کسی کلاً شخصیتش یه جوریه، آیا احتمال داره روان‌پریشی‌ها و اختلالات خاصی پیدا کنه یا نه؟

چیزی که تو این مقاله بررسی شده دقیقاً همینه. یعنی اومدن رابطه بین «فاکتور کلی روان‌پریشی» و «فاکتور کلی شخصیت» رو بررسی کردن، مخصوصاً از دوران نوجوانی (۱۲ سالگی) تا اوایل جوانی (۲۲ سالگی).

فاکتور کلی روان‌پریشی همون خلاصه‌ تمامی مشکلات روانیه که معمولاً تو تست‌های مختلف اندازه‌گیری میشه، مثلاً افسردگی، اضطراب، پرخاشگری و غیره. فاکتور کلی شخصیت هم یه نگاه کلی به ویژگی‌های شخصیتی یه فرد داره، مثل اینکه چقدر برون‌گراست یا چقدر منظم و قابل اعتماده.

حالا واسه اینکه دقیق بفهمن این رابطه چیه، اومدن از اطلاعات دوقلوها استفاده کردن (دوقلوهای همسان و غیرهمسان)، چون باهاش میشه تا حد زیادی نقش ژنتیک رو از نقش محیط جدا کرد. این مدل مطالعات دوقلوها خیلی باحاله چون نشون میده چی واقعاً ارثیه و چی بیشتر به خاطر شرایط زندگیه!

داستان رو براتون ساده کنم: اونا ۱۵۳۸ جفت دوقلو رو تو ۷ کشور مختلف بررسی کردن و تو سه مقطع سنی (۱۲، ۱۶ و ۲۲ سالگی) اطلاعاتشونو جمع کردن. بعدش با مدل‌هایی مثل «مدل پانل متقاطع با نقاط ثابت تصادفی» (یه مدل آماری خفن و تخصصی برای دیدن رابطه متغیرها در طول زمان) و «تجزیه کُلِسکی» (یه روش برای جدا کردن تأثیر ژنتیک و محیط)، داده‌ها رو تحلیل کردن. همین مقدار توضیح برای این مدل‌ها بسه؛ خلاصه اینکه ابزارهای آماری پیشرفته‌ای به کار بردن!

نتیجه چی شد؟ هم شخصیت کلی و هم مشکلات روانی کلی، تا حد زیادی تو این بازه زمانی ثابت موندن و تغییر زیادی نکردن. یعنی اگه کسی نسبتاً درون‌گرا یا مستعد افسردگی بود، احتمالاً این ویژگی از نوجوانی تا جوانیش تقریباً باهاش مونده بود. جالب‌تر اینکه بخش زیادی از این پایداری (یعنی اینکه تغییر نمی‌کنن) به خاطر ژنتیک بوده. یعنی ژن‌ها خیلی تعیین‌کننده بودن.

ولی چیزی که بیشتر جلب توجه کرد این بود: تقریباً هیچ تأثیر قابل توجهی از یکی روی دیگری پیدا نکردن. یعنی اگه شخصیت کلی کسی عوض شد (مثلاً اجتماعی‌تر شد)، قرار نبود حتماً مشکلات روانیش هم عوض بشه، یا بالعکس.

یه نکته باحال اینه که حدود یک‌چهارم این پایداری ژنتیکی، هم در مشکلات روانی و هم در شخصیت مشترکه. یعنی یه تیکه از ژن‌ها هست که هم روی شخصیت آدم تأثیر میذاره و هم روی احتمال اینکه به اختلالات روانی دچار بشه.

جمع‌بندی خودمونی: مشکلات روانی کلی و نوع شخصیت آدم دو تا خط موازی‌ان که از نوجوانی تا جوانی جدا جدا شکل می‌گیرن و پیش میرن، ولی لزوماً روی هم اثر نمیذارن، هرکدوم یه داستان دارن، فقط تو بخشی از ژن‌هاشون مشترکن. پس اگه حس می‌کنی شخصیتت یه جوریه اما مشکلی خاصی نداری یا بالعکس، زیاد نگران نباش چون این دو تا قرار نیست همزمان تکون بخورن!

در کل، اگه دوست داری بدونی ژن‌ها چقدر سرنوشت آدمو تو شخصیت و روان تعیین می‌کنن، این تحقیق کلی جواب داره. ولی معلوم شد برخلاف چیزی که بعضیا فکر می‌کنن، اگه یکی تغییر اساسی تو شخصیتش داد، قرار نیست حتماً از شر مشکلات روانی خلاص بشه یا برعکس. هرکدوم مسیر خودشونو دارن!
منبع: +