خب، بیا یه نگاهی بندازیم به داستان جالب یه تحقیقی که توی شرکتهای خودروسازی چین انجام شده و درباره نحوه حضور هوش مصنوعی تو فضای کار حرف میزنه. احتمالاً تا همین چند سال پیش اگه به کسی میگفتی تو شرکتها رباتها و آدمها کنار هم کار میکنن و همه با هم به درآمد و موفقیت شرکت کمک میکنن، فکر میکرد عجیبه! اما الان واقعاً به خاطر رشد هوش مصنوعی، اوضاع حسابی تغییر کرده.
حالا دقیقاً موضوع چیه؟
طبق این تحقیق اومدن نیروی انسانی شرکتها رو به سه دسته تقسیم کردن: اولی «کارمندای رسمی» هستن، یعنی همونایی که یه قرارداد رسمی دارن و کاملاً توی اون شرکت استخدام شدن. دومی «نیروهای منعطف» یا مثلاً فریلنسرها و پیمانکارها رو شامل میشه (یعنی کسایی که کارشون بنا به نیاز شرکت متغیره و قرارداد کوتاهمدت دارن)، و سومی هم «نیروهای هوشمند ماشینی» هستن. حالا نیروهای هوشمند ماشینی یعنی چی؟ منظورشون همون رباتها و سیستمهای خودکاریه که با هوش مصنوعی کار میکنن و میتونن مثل یه کارمند (یا حتی بهتر!) تو بعضی کارها به شرکت کمک کنن.
اینا اومدن یه فرمول جدید برای محاسبه میزان مشارکت این سه گروه تو عملکرد کلی شرکت درست کردن. اسم مدلشون هم BP-MIV بود. (حالا اگه تو ذهنت سؤال پیش اومد، BP-MIV یه روش مبتنی بر یادگیری ماشین و شبکه عصبی برای تجزیه و تحلیل دادههای پیچیدهست)
وایستادی که ببینی نتیجه چی شد؟ بر اساس دادههایی که تو سال ۲۰۲۲ جمع کردن، نتیجه خیلی جالب بود: سهم کلی ترکیب نیروی انسانی (یعنی این سه گروه با هم) تو موفقیت شرکتهای خودروسازی چینی حدود ۷۳.۸۱ درصد حساب شده.
حالا از این ۷۳.۸۱ درصد:
– سهم کارمندای رسمی فقط ۱۹.۵۵ درصد بوده.
– سهم نیروهای منعطف (پروژهای/فریلنسرها) ۲۰.۲۶ درصد اومده.
– ولی جالبتر اینکه سهم رباتها و نیروهای هوشمند ماشینی ۳۴ درصد بوده! یعنی با این که از نظر تعداد کلی خیلی کمتر از کارمندای رسمی هستن، اما میزان تاثیرشون روی عملکرد شرکت بیشتره.
اینجاست که بشر میبینه هوش مصنوعی ها واقعاً دارن تاثیر جدی میذارن تو شرکتها. (البته نکته: تو این تحقیق منظورشون از عملکرد شرکت، همه چی مثل خروجی تولید، صرفهجویی هزینه و مواردی که فاکتور میگیرن بود)
بعد، پژوهشگرها اومدن این مدل BP-MIV رو با یه روش دیگه مقایسه کردن که اسمش «روش تابع تولید» بود. تابع تولید یعنی یه مدل ریاضی که رابطه بین منابع (نیروی کار، مواد اولیه و …) و خروجی رو نشون میده. خلاصه کاری که کردن این بود که دیدن مدل BP-MIV توی گرفتن روابط غیرخطی بین انواع نیروهای انسانی و تاثیرشون روی شرکت، خیلی بهتر جواب داده. (غیر خطی یعنی مثلاً یه رابطه ساده یک به یک نبوده و گاهی همکاری این گروهها با هم اثر همافزا یا سینرژیک داشته.)
در آخر، این تحقیق سعی داره یه چهارچوب تازه برای مدیریت نیروی انسانی تو عصر هوش مصنوعی پیشنهاد بده و بگه فقط نباید به فکر جذب کارمند رسمی باشیم. الان ترکیب کارمند رسمی، نیروی منعطف و ماشینهای هوشمند، اون چیزی هست که آینده شرکتها رو میسازه. شاید وقتشه طرز فکر سنتی درباره نیروی انسانی رو عوض کنیم!
جمعبندی:
الان دیگه نباید به نیروی انسانی فقط به چشم کارمندای دائم نگاه کرد. هوش مصنوعی و نیروهای منعطف دارن نقش اساسی توی موفقیت شرکتها پیدا میکنن و بهتره همه سازمانها این تغییر رو جدی بگیرن. خلاصه که اگه جایی صحبت از «نیروی انسانی ترکیبی» یا Blended Human Resource شد، بدون منظورش همینه؛ یعنی آمیزهای از کارمندای معمولی، فریلنسرها و رباتهای باهوش!
اگه تو دوست داری بدونی شرکتها چطور قراره تو آینده کار کنن، این داستان یه نقشه راه جذاب بهت میده.
منبع: +