بیا یه بحث باحال رو شروع کنیم: همین چند سال اخیر، همه جای دنیا کلی داره درباره «تفکر خلاق» (یا همون Creative Thinking) تو مدارس صحبت میشه. منظورم اینه که همه میخوان بدونن بچههاشون فقط درس خون نباشن، بلکه بتونن ایدههای جدید بدن و راهحلهای نوآور پیدا کنن. تفکر خلاق یعنی این که آدم بتونه ایدههای نو، بکر و متفاوت بده و حتی از اونم بهترش کنه! مثلاً کسی که بتونه از یه مشکل معمولی، یه راهحل عجیب و جالب دربیاره.
یه پیشرفت بزرگ تو این زمینه، این بود که سال ۲۰۲۲ سازمان PISA که هر سه سال یه بار بچههای ۱۵ ساله رو تو بیش از ۶۰ کشور دنیا از نظر مهارتهای مختلف میسنجه، یه بخش جدید گذاشت به اسم «تفکر خلاق». PISA خودش خلاصه Programme for International Student Assessment هست، که یعنی «برنامه سنجش بینالمللی دانشآموزان». هدفش هم اینه که بسنجه بچهها چقدر میتونن اطلاعات رو پردازش کنن و تو دنیای واقعی ازش استفاده کنن؛ نه فقط حفظ کردن درسها!
توی PISA ۲۰۲۲ دقیقاً دنبال این بودن که بچهها توی ۶۴ کشور، چقدر میتونن ایدههای جدید و متنوع بدن، اونها رو ارزیابی و حتی بهترش کنن (دقیقاً همون کاری که تو زندگی و شغل به درد میخوره!).
حالا تو یه تحقیق جالب، اومدن سه تا کشور که توی این آزمون خیلی موفق بودن رو گذاشتن زیر ذرهبین: سنگاپور (یه کشور کوچیک و فوقپیشرفته تو جنوب شرق آسیا)، کانادا (کشور پیشرفته، کلی فرهنگ و مهاجر، تو آمریکای شمالی) و فنلاند (کشور معروف به آموزش فوقالعاده، واقع شده تو شمال اروپا).
این بررسی رو با مدل Bronfenbrenner انجام دادن. حالا این اسم عجیب غریب یعنی چی؟ Bronfenbrenner یه روانشناس معروفه که میگه رشد بچهها (و البته بزرگترها) فقط به خانواده یا مدرسهشون ربط نداره، بلکه یه عالمه فاکتور کل جامعه، فرهنگ، سیاست و… تأثیرگذاره. بهش میگن مدل اکولوژیک (Ecological Perspective)، که یعنی همهچی مثل زنجیر به هم وصله و رشد آدمها تو شبکهای از تأثیرها شکل میگیره.
خلاصه تو این سه کشور چی دیدن؟
1. تو سنگاپور، برنامهها رو خیلی دقیق براساس رشد خلاقیت طراحی کردن. معلمها آموزش میبینن که «خلاقانه تدریس کنن» و از دانشآموزها انواع ایدههای مختلف رو میخوان. نظام آموزشی بهشون آزادی میده که اشتباه کنن و ازش یاد بگیرن.
2. کانادا سعی کرده تو کل سیستم آموزشیش انعطافپذیر باشه؛ یعنی با تنوع فرهنگی که داره، دانشآموزها تو محیطهای باز میتونن کارهای پروژهای انجام بدن. نمیخوان فقط یه جواب درست وجود داشته باشه. تشویق میکنن هر کسی سبک خودش رو داشته باشه.
3. فنلاند هم که با اون مدارس بدون استرسش معروفه، جو یادگیری رو آزاد و کم استرس نگه میداره. اینجا یادگیری از کنجکاوی میاد و معلمها بیشتر در نقش راهنما هستن تا فقط درسدهنده.
تحلیلها نشون داد بخشهای مختلف این کشورها چطوری با هم کار میکنن تا بچهها رو خلاق بار بیارن. این تحلیل اکولوژیک یعنی با در نظر گرفتن نقش خانواده، جامعه، سیاستهای کلان و حتی فرهنگ عمومی!
اما یه نکته مهم هم این وسط زیاده: نمیشه خیلی راحت سیاستهای آموزشی یه کشور رو برداشت برد تو کشور دیگه و انتظار داشت همون نتیجه رو بده. هر جامعهای سیستم خاص خودش رو داره و باید «کلاً بافت» رو در نظر گرفت (یعنی شرایط کلی اجتماعی و فرهنگی).
در واقع اگر پژوهشگرها، مدیرها و معلمها از این کشورها یاد بگیرن و با دید اکولوژیک بررسی کنن چی باعث پیشرفتشون شده، میتونن راههای بهتری واسه پرورش تفکر خلاق تو مدارس خودشون پیدا کنن. به جای اینکه فقط قوانین رو کپی کنن، باید بفهمن دقیقاً چی جواب داده و تو چه شرایطی.
پس اگه دنبال این هستی که بچهها یا حتی خودت خلاقتر از همیشه باشین، لازمه فقط به آموزش یه بخش خاص اکتفا نکنی. باید کل سیستم رو ببینی؛ از فضای کلاس گرفته تا فضای جامعه. خلاقیت توی یه سیستم رشد میکنه، نه فقط تو یک درس یا یک مدرسه!
منبع: +