آقا بذار همین اول کار یه چیزیو بگم: آموزش فنیحرفهای (همون دورههایی که بهت یه تخصص یاد میدن تا بتونی بری سر کار) این روزا خیلی مهم شده. دیگه فقط درس خوندن توی رشتههای دانشگاهی کلاسیک کافی نیست، خیلیا الان دنبال یاد گرفتن یه مهارت جدیدن که کمکشون کنه توی بازار کار سرپابمونن و پیشرفت کنن.
حالا یه چیزی که شاید کمتر راجعبهش حرف زده باشیم، اینه که اصولاً روانشناسی پشت این آموزشها خیلی اهمیت داره. یعنی فقط این نیست که بری لحیمکاری یا آرایشگری یا برنامهنویسی یاد بگیری، باید بفهمیم توی روان آدمها چه اتفاقهایی میفته که باعث میشه بتونی موفق شی و واقعاً سواد شغلی پیدا کنی. منظور از سواد شغلی یا همون سواد توی کار (Literacy promotion) اینه که فقط بدونی چیکار میکنی یا چجوری یه کار رو انجام بدی؛ بلکه باید بتونی فکر کنی، تصمیم بگیری و توی محیط کاری، راهحل پیدا کنی.
توی مقالهای که داریم دربارهش حرف میزنیم، اصل قضیه اینه که چطور از نگاه روانشناسی میتونیم کمک کنیم مردم توی دورههای فنیحرفهای بیشتر یاد بگیرن و قویتر آماده کار بشن. میدونی چرا؟ چون خیلی وقتا، آدمها شاید سواد پایه رو داشته باشن اما سواد شغلی یا سواد زندگی رو نداشته باشن! یعنی ممکنه بتونن بخونن و بنویسن، اما بلد نباشن چطور یک شغل رو یاد بگیرن یا توی محیط کار با بقیه هماهنگ بشن، یا حتی روش حل مسئله داشته باشن.
خب حالا بیاید چندتا موضوع مهمی که توی این حوزه مطرح میشه رو الکی سخت نکنیم و ساده توضیح بدیم:
۱. چرا روانشناسی توی آموزش فنیحرفهای حرف اول رو میزنه؟
خودت فکر کن: انگیزه، اعتمادبهنفس، استقامت، حتی اینکه چطوری با استرسِ امتحان یا کار کردن کنار بیای… همه اینا باعث میشه یکی توی این آموزشها موفق شه یا نه. روانشناسی شغلی، یعنی علمی که بررسی میکنه چه جوری میشه این مهارتهای نرم (Soft Skills، یعنی مهارتهایی مثل کار تیمی یا مدیریت استرس) رو تقویت کرد توی آدمها.
۲. سواد شغلی فقط خوندن و نوشتن نیست!
خیلیها فکر میکنن اگه لیسانس یا دیپلم داشته باشن، دیگه همه چیو بلدن! ولی راستش اینه که توی محیط کار، باید یه سری مهارتهای فکری هم داشته باشی: مثل حل مسئله، مدیریت زمان، ارتباط مؤثر… خلاصه کلی چیز که معمولاً توی کلاسای مدرسه زیاد روش تاکید نمیشه.
۳. باید آموزشها رو جوری بچینیم که آدمها انگیزه بگیرن
از لحاظ روانی، دورههای فنیحرفهای باید جوری طراحی بشن که یادگیریش راحت باشه و موقع یاد گرفتن، آدم حس نکنه داره فشار میاد بهش. مثلاً روشهای فعال تدریس (Active learning methods یعنی روشهایی که خودت درگیر میشی و فقط شنونده نیستی) خیلی بهتر از معلم محور بودن جواب میده.
۴. نقش سوادآموزی توی پیشرفت شغلی
کسی که سواد شغلی خوبی داره، راحتتر میتونه شغل پیدا کنه، بهتر توی کارش پیشرفت کنه و اصولاً کمتر بیکار میمونه. حتی طبق آمار (مثلاً توی مطالعات مختلف که توی این مقاله بررسی شده)، کسایی که توی آموزشهای فنیحرفهای فعال بودن، کمتر احتمال داشته براشون مشکل شغلی ایجاد بشه.
۵. روانشناسی یادگیری یه عالمه روی روش آموزشها تاثیر داره
یعنی ما باید بدونیم آدمها چطور یاد میگیرن، چی بهشون انگیزه میده، یا اصلاً استرس و فشار روانی چطوری یادگیری رو مختل میکنه. اگه مربیا و طراحان دورهها اینا رو بدونن، میتونن با روشهای جدیدتر (مثلاً آموزش مبتنی بر پروژه یا یادگیری مشارکتی یعنی اینکه باهم پروژه حل کنی) دورهها رو جذابتر کنن.
در آخر، جمعبندی کنم:
کار امروز دیگه مثل قبل نیست. توانایی اینکه آدم مهارت یاد بگیره و خودش رو با شرایط جدید وفق بده از هر مدرک دانشگاهیای مهمتر شده. و برای پرورش این تواناییها، توجه به روانشناسی آموزش، روش یادگیری، و سوادآموزی شغلی مهمترین چیزه. حالا چه توی کارخونه، چه توی آرایشگاه، چه کلاس برنامهنویسی؛ جایی که یادگیری و سواد شغلی نباشه، پیشرفت هم خبری نیست!
در کل این مقاله میخواد حواس ما رو جمع کنه که آموزش فنیحرفهای فقط «یاد دادنِ یک مهارت» نیست. بلکه باید بفهمیم آدمها با چه ذهنیتی وارد میشن، چه نیازهایی دارن، و چطوری میشه کمکشون کرد هم مهارت یاد بگیرن و هم توی زندگی واقعی موفق بشن.
راستی اگه به این چیزا علاقه داری یا خودت توی این مسیر بودی، حتما تجربههات رو با بقیه هم درمیون بذار و بدون سواد شغلی فقط شروع ماجراست! 😊
منبع: +