اگه برات جالبه بدونی چی باعث میشه دانشجوها واقعاً تو کارهای اجتماعی و فعالیتهای مدنی دانشگاه شرکت کنن، یه تحقیق جدید تو دانشگاه سرگودها (در پاکستان) نشون میده که داستان فقط شخصی نیست و کلی عامل از خود آدم تا محیط دور و برش تاثیر داره. بگذار خلاصه و به زبون خودمون برات توضیح بدم.
اول از همه بگم که این تحقیق روی ۳۰۷ دانشجو انجام شده و سنشون بین ۱۸ تا ۲۶ سال بوده. محققها دنبال این بودن که بفهمن چی میشه یکی تو کارای اجتماعی، مثل شرکت تو انجمنها، فعالیتهای خیرخواهانه، یا دفاع از یه موضوع (مثلاً حمایت از محیط زیست)، بیشتر شرکت کنه.
حالا Civic engagement یعنی چی؟ خلاصه بخوام بگم، همون فعالیتهای اجتماعیه که مردم انجام میدن تا جامعهشون رو بهتر کنن. مثل اعتراض، حضور تو انجمنها یا کمپینهای حمایت از حقوق مختلف.
تو این تحقیق به چند تا چیز خیلی توجه شده:
-
Institutional efficacy یعنی اینکه دانشجوها چقدر به سیستم و ساختار دانشگاه باور دارن که واقعاً میتونه تاثیر بذاره و تغییر ایجاد کنه. اگه دانشجوها حس کنن دانشگاهشون قدرت و کارایی داره، بیشتر تو کارای اجتماعی فعال میشن.
-
Student control هم یه مفهومه؛ منظورش اینه که دانشجوها چقدر حس میکنن خودشون میتونن کارها رو جلو ببرن و کنترل اوضاع دست خودشونه. هر کی این حس رو بیشتر داشته باشه، احتمالاً تو کارای گروهی و فعالیتهای اجتماعی مشارکت بیشتری میکنه.
-
Advocacy هم یعنی دفاع از یه موضوع و حمایت فعال. مثل وقتی که دانشجوها کمپین راه میندازن یا واسه یه چیزی امضا جمع میکنن.
نتایج تحقیق چه چیزی رو نشون داد؟
- کسایی که حس میکردن دانشگاهشون کارایی داره، بیشتر تو فعالیتهای اجتماعی شرکت میکردن.
- دانشجوهایی که حس کنترل بیشتری رو خودشون داشتن (یعنی فکر میکردن میتونن تغییر به وجود بیارن) نه تنها بیشتر از یه موضوع دفاع میکردن (Advocacy)، بلکه تو سازمانهای دانشجویی هم فعالتر بودن.
- جالب اینجا بود که فرق جنسیتی هم دیده شد؛ پسرها نسبت به دخترها وقتی ایمان به کارایی دانشگاه دارن، بیشتر از طریق دفاع از یه موضوع وارد عمل مستقیم میشن (یعنی مستقیم سراغ کار میرن)، و اثر دفاع از یک موضوع روی عضویت تو سازمانها هم برای پسرها قویتر بود.
یه نکته جذاب دیگه اینکه این تحقیق نشون داد ارتباط بین این عوامل به شکلیه که “دفاع از یک موضوع” نقش واسطه داره؛ یعنی اگه دانشگاه قوی باشه، دانشجوها از یه موضوع دفاع میکنن و بعد میرن سراغ کارای عملی مثل حضور در انجمنها یا سازماندهی مستقیم.
خلاصهش اینه: اگه بخواهیم دانشجوها رو تو کارهای اجتماعی درگیرتر کنیم، باید هم حس کارآمدی سیستم دانشگاه رو تقویت کنیم و هم بهشون حس بدیم که خودشون کنترل اوضاع رو دارن و میتونن تغییر ایجاد کنن. اینطوری نه فقط تو بلندگو شعار میدن، بلکه واقعاً میان وسط کار و تیم درست میکنن.
این نتیجهها برای معلمها، مسئولهای دانشگاه و حتی قانونگذارها خیلی کاربردیه، چون میتونن محیط رو جوری بسازن که جوونها راحتتر و با انگیزهتر تو کارهای اجتماعی مشارکت کنن.
در کل، این تحقیق یه مدل دقیقتر برای شرح رفتارهای اجتماعی دانشجوها معرفی کرده، مخصوصا تو فرهنگ پاکستانی، و بهمون نشون میده ترکیب باور به محیط و حس قدرت شخصی، چقدر میتونه تاثیرگذار باشه. پس اگه میخوای کلیدی باشی تو تغییرات اجتماعی دانشگاه، هم باید تیم دانشگاه رو قوی بدونی هم خودت رو دستکم نگیری!
منبع: +