اگه تا حالا برات سؤال بوده که چطوری کسبوکارای کوچیک و متوسط یا همون SMEها (یعنی شرکتهایی که نه خیلی بزرگن و نه خیلی کوچیک) میتونن میزان نوآوریشون رو بسنجن، باید بهت بگم که یه عالمه کار علمی و تحقیقاتی روش انجام شده! یکی از چیزای خیلی خفن که براش استفاده میشه، روشهای MCDM هست، که مخفف Multi-Criteria Decision Makingـه. این یعنی تصمیمگیری بر اساس چندتا معیار همزمان؛ مثلاً وقتی میخوای چند خصوصیت یا عامل مختلف رو در نظر بگیری و فقط با یه عدد و رقم کار تموم نمیشه.
توی یه تحقیق که به طور سیستمی (یعنی منظم و مرحله به مرحله) بررسی مقالات رو انجام داده، محققها اومدن از دیتابیسهای معروف مثل Web of Science، Scopus و Google Scholar (اینا سایتهایی هستن که مقالههای علمی رو جمع میکنن) مقالات سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۴ رو در مورد این موضوع زیر و رو کردن. برای اینکه مطمئن بشن سوتی نمیدن و روندشون رو درست پیش میبرن، از روش PRISMA کمک گرفتن که یه مدل خاص برای ساماندهی و گزارش دادن مقالات مروریه (یعنی یه راهنمای کامل برای اینکه مرور ادبیات علمی رو دقیق انجام بدی).
در آخر، ۲۵ تا مقاله واقعاً مرتبط رو پیدا کردن و کلی اطلاعات جذاب از توشون کشیدن بیرون. نتیجه چی شد؟ چهارتا جریان اصلی توی بحث ارزیابی نوآوری میان کسبوکارای کوچیک و متوسط پیدا کردن:
- ظرفیت نوآوری و استراتژیهای کسبوکار (یعنی اینکه شرکتها چقدر پتانسیل نوآوری دارن و با چه برنامهریزی پیش میرن)
- نوآوری باز (Open Innovation) که یعنی شرکتها ایدهها رو فقط از خودشون نمیگیرن، بلکه با بیرون همکاری میکنن یا حتی ازشون الهام میگیرن.
- ارزیابی و مدیریت نوآوری (مدیریت و پایش فرایند نوآوری داخل خود کسبوکار)
- نوآوری تکنولوژیک و دیجیتال + نوآوری سبز و پایداری (یعنی هم تحولات تکنولوژی و دیجیتال و هم توجه به محیط زیست و تولید سبز)
یکی دیگه از نتیجهها مهم این تحقیق این بود که فهمیدن برترین کشورها تو این حوزه، هند و چین هستن که خیلی مقاله در این زمینه تولید کردن. بیشتر هم تحقیقات روی خود کسبوکارا و دانشگاهها انجام شده و بعدش هم بخش اجتماعی اومده.
مثلاً تو بررسیهاشون دیده بودن ارزیابی نوآوری با روش MCDM فقط یه موضوع نیست و پنج تا دسته مهم توش وجود داره:
- صنعت ۴.۰ و تحول دیجیتال (یعنی این موج جدید تکنولوژیکی که هوشمندسازی و دیجیتال کردن همهچیز رو تو شرکتها بررسی میکنه)
- پایداری و تولید سبز (Green Manufacturing؛ یعنی روشهایی که آسیب کمتری به محیط زیست میزنن)
- ریسک و تابآوری کسبوکار (اینکه شرکت چطور با مشکلات و بحرانها دست و پنجه نرم میکنه)
- تصمیمگیری در بازار و تجارت (چجوری تو بازار انتخابهای بهتر داشته باشی)
- استراتژیهای مدیریت کسبوکار و انتخاب تکنولوژی (یعنی برنامهریزی و تصمیم برای انتخاب تکنولوژیهای جدید)
جالب اینجاست که محققها نشون دادن تنوع توی این زمینه زیاده و دسته بندیها رو ریزتر هم کردن (جمعاً به ۱۱ زیرگروه رسیدن). یه نکته دیگه که توش گیر دادن اینه که برای ارزیابی درست نوآوری، باید رویکرد «همه با هم» وجود داشته باشه. یعنی همکاری بخشهای مختلف شرکت و محققها از رشتههای مختلف شون. همچنین دیدن که همیشه یه ابزار نیست که جواب بده و معمولاً از ترکیب چند تا روش MCDM و گاهی ابزارهای فازی (fuzzy tools، یعنی روشهایی که میتونن با ابهام کار کنن، وقتی که اطلاعات دقیق و قطعی نیستن) استفاده میشه.
در کل، این مقاله به روزرسانی خوبی داده و نشون میده که برای بررسی نوآوری توی این شرکتها باید چند بعدی نگاه کرد و همینطور برای تحقیقات و پروژههای آینده یه خط و ربط خوب پیشنهاد داده. اگه دوست داشتی وارد این حوزه شی یا سرت برای تحقیق درد میکنه، این مقاله کلیدیه!
منبع: +