بیا امروز در مورد یه تحقیق جالب حرف بزنیم که رفته سراغ این سوال عجیب ولی مهم: دانشجوها دقیقاً چرا و کجا تو کتابخونه میشینن؟ یعنی چی باعث میشه یکی صندلی فلان گوشه رو انتخاب کنه، یکی دیگه بره وسط، یا حتی یه اتاق جدا بشینه؟
این تحقیق حسابی دقیق و خفن بوده، چون اومدن توی کتابخونه Bartlet دانشگاه UCL (که کلی دانشجو داره) بیش از ۱.۳ میلیون داده جمع کردن! چطوری؟ خب، روی هر صندلی سنسور حرکتی (PIR) گذاشتن. سنسور PIR یعنی همون سنسورهایی که وقتی کسی کنارمون راه بره یا تکون بخوره، متوجه میشن—خیلی بیسر و صدا و بدون دردسر. هر ده دقیقه یکبار این سنسورها اطلاعات فرستادن که چه صندلیایی اشغال بودن و چه صندلیایی خالی. خلاصه، داده حسابی زیاد داشتن!
حالا چی کار کردن؟ اومدن با استفاده از هوش مصنوعی (از این مدلهای جدید و باهوش که میتونن از دادههای پیچیده چیزای زیادی بفهمن)، نشستن پیشبینی کردن چی مهمه تو انتخاب صندلی. مثلاً CatBoost رو تست کردن—این یه الگوریتم یادگیری ماشین هست که وقتی بخوای با دستهبندیهایی که دادههات دارن کار کنی عالی جواب میده. دقتش هم تا حدود ۷۲.۵٪ رسید، که تو انتخاب صندلی واقعاً خوبه! (الگوریتم و یادگیری ماشین؟ یعنی همون سیستمهایی که خودشون با دیدن کلی داده، قوانین و الگوها رو میفهمن و بعدش هم میتونن پیشبینی کنن چه اتفاقی میفته.)
اما نکته بامزه اینجاست: برای اینکه بفهمن دقیقاً هر عامل چقدر تاثیر داره، یه روش توضیحدهنده هوش مصنوعی به اسم SHAP رو استفاده کردن. (SHAP یعنی روشی که نشون میده هر ویژگی یا فاکتور چه نقشی تو تصمیمگیری مدل هوش مصنوعی داشته. یه جورایی کمک میکنه مدل هوش مصنوعی مثل آدم باهات حرف بزنه و بگه چرا این تصمیم رو گرفت!)
نتیجهها هم خیلی جالب بودن! فکر میکنی بزرگترین عوامل انتخاب صندلی چی بودن؟ آره، اصلاً اون چیزایی که همیشه فکر میکنیم مهمن، نبودن! مثلاً بزرگ بودن میز، یا اینکه کامپیوتر ثابت کنار صندلی باشه، یا حتی فقط وجود نور طبیعی، خیلی تاثیری تو انتخاب صندلی نداشتن. چیزی که خیلی مهم بود، دو چیز اصلی بود:
۱. “قابلیت کنترل محیط” یعنی اینکه دانشجو بتونه محیط رو اونجوری که خودش دوست داره تنظیم کنه؛ مثلاً بتونن برای خودش نور جدا روشن کنه یا کنار پنجرهای بشینه که بتونه پنجره رو باز کنه و هوای تازه بیاره.
۲. “مدیریت حواسپرتی” یعنی محیط ساکت باشه، جلوت خیلی شلوغپلوغ نباشه، آدمها زیاد رفت و آمد نکنن و دیدت محدود باشه تا بتونی تمرکز کنی. حتی فضاهایی که طراحیشون خیلی ساده و بدون تزئینات اضافیه خودش به تمرکز کمک میکنه.
در واقع همه اینا نشون داد که دانشجوها، بالاتر از هر چیز، دنبال اینن که کنترل بیشتری روی محیطشون داشته باشن و فضای خصوصی و خلوتی برای خودشون پیدا کنن. خیلیها جدا شدن از سروصدا، داشتن نور قابل تنظیم، و حتی “حس داشتن حریم شخصی” رو دوست دارن!
یه نکته دیگه هم این بود که با اینکه تلاش کردن مدل پیشبینی قویتری پیدا کنن، دقت پیشبینی بالاتر از ۷۲٪ نرفت. این نشون میده رفتار آدمها خیلی متنوع و بعضی وقتا غیرقابل حدس زدنه، مخصوصاً تو فضاهای اشتراکی مثل کتابخونه.
در کل، این تحقیق میگه اگه دنبال طراحی کتابخونه بهتر برای دانشجوها هستین، باید بتونین کاری کنین که هر کسی بتونه محیط صندلی خودش رو راحت تغییر بده (مثلاً نور یا تهویه)، و فضاها خصوصیتر و ساکتتر باشن. اینجوری آدمها راحتتر تمرکز میکنن و حس راحتی بیشتری دارن.
پس دفعه بعد که خواستی یه جای جدید تو کتابخونه پیدا کنی و دیدی ترجیح میدی گوشههای خلوت رو انتخاب کنی، بدون تنها نیستی و کلی داده و هوش مصنوعی هم اینو تایید کردن! 😄
منبع: +