حتماً برات پیش اومده که وقتی ناراحتی یا استرس داری، با یه نگاه تازه به قضیه یا یه راه حل متفاوت، حس بهتری پیدا کنی. حالا فکر کن این موضوع رو برای مربیهای مهدکودک هم بررسی کردن و نتیجههاش واقعاً جالبه! بیاید یه نگاه بندازیم به یه تحقیق جدید که توی چین انجام شده و کلی چیز مهم یاد داده.
خب، موضوع اصلی این تحقیق این بوده که ببینن این مربیهای مهدکودک چطور احساسات منفی مثل اضطراب و افسردگی (یعنی اون احساس دلهره و غم و بیحوصلگی که خیلی از ماها هم گاهی تجربهش میکنیم) رو کنترل میکنن و چه چیزی وسط این جریان، واسهشون نقش واسطهای بازی میکنه.
تا اینجا بذار یه مفهوم رو روشن کنم: «انعطافپذیری شناختی» یا Cognitive Flexibility همین توانایی ذهن خودمونه که بتونیم وقتی با یه مشکل روبرو میشیم، زاویه نگاهمون رو عوض کنیم، راهحلهای جدید پیدا کنیم و درجا نزنیم. مثلاً اگه توی ترافیک گیر کردی، به جای حرص خوردن به این فکر کنی که میتونی چندتا پادکست گوش بدی و حالتو خوب کنی!
حالا چطوری اومدن این رو بررسی کردن؟ تعداد ۳۹۲ تا مربی مهدکودک توی پکن (همون پایتخت چین) رو به صورت تصادفی انتخاب کردن و بهشون چندتا پرسشنامه دادن. این پرسشنامهها سه تا چیز رو اندازه گرفتن:
- راهبردهای تنظیم هیجان (یا Emotion Regulation Strategies) که دوتاش عبارت بودن از «باز ارزیابی شناختی» (Cognitive Reappraisal، یعنی اینکه سعی کنی به یه موضوع از یه دید دیگه و مثبتتر نگاه کنی) و «سرکوب ابراز هیجان» (Expressive Suppression، یعنی جلوی نشون دادن احساساتت رو بگیری)
- میزان اضطراب و افسردگی (با ابزارهایی به اسم SAS و SDS که خب مقیاسهای استاندارد اضطراب و افسردگی هستن)
- میزان انعطافپذیری شناختی (با ابزاری به اسم Cognitive Flexibility Inventory یا همون پرسشنامه انعطاف ذهنی)
برای تحلیل دادهها هم اومدن از روش مدلسازی معادلات ساختاری یا Structural Equation Modeling (SEM) استفاده کردن. این یه مدل آماریه که ارتباط بین چند تا متغیر رو با هم بررسی میکنه. بعلاوه از bootstrapping هم استفاده کردن که یعنی با نمونهگیریهای متوالی مطمئن بشن نتایجشون دقیق و قابل اعتماده.
خب حالا نتایج چی بود؟ یکی از یافتهها این بود که “باز ارزیابی شناختی” واقعاً کمک میکنه مربیها انعطافپذیرتر بشن و ذهنشون بازتر کار کنه و این خودش باعث میشه کمتر اضطراب بگیرن و کمتر افسرده بشن. مثلاً اگه بعد از یه روز سخت تو مهدکودک، به جای غر زدن، با خودت بگی: «چقدر این بچهها باحال و پرانرژی بودن!» واقعاً روی حالت اثر مثبت داره.
در مقابل، اونایی که زیاد احساساتشون رو سرکوب میکنن (یعنی هی میخوان جلوی خودشون و بقیه احساس ناراحتی یا عصبانیتشون رو بگیرن)، معمولاً ذهنشون از نظر انعطافپذیری ضعیفتر میشه و غیرمستقیم باعث میشه حسای منفیشون بیشتر بشه. یعنی سرکوب کردن احساسات، ذهن رو نسبت به تغییر و کنار اومدن با شرایط انعطافناپذیر میکنه و در نهایت حس بدتری هم براشون میمونه.
نکته جالب اینه که اثر مستقیم سرکوب احساسات روی اضطراب و افسردگی قابل توجه نبود (یعنی عددش بهصورت آماری معنیدار نشد)، اما از طریق پایین آوردن انعطافذهنی، اثر خودش رو گذاشت.
در کل تحقیق میگه اگه میخوای حال ذهنیت بهتر باشه، باید هم روشهایی برای تنظیم احساسات یاد بگیری (مثل همین بازنگری توی افکارت) و هم انعطافذهنیت رو تقویت کنی. این باعث میشه حتی اگه کار سخت و پراسترس داری (مثل مربیهای مهدکودک!) کمتر آسیب ببینی و حال کلیات بهتر بمونه.
یه نکته پایانی: اهمیت این تحقیق توی این بود که نشون داد فقط کنترل کردن احساسات یا فشار آوردن به خودت کافی نیست؛ باید یاد بگیری ذهن بازی داشته باشی و از راههای مختلف به مشکلاتت نگاه کنی. اگه مربی مهدکودک باشی یا حتی تو هر شغل پراسترسی باشی، این موضوع میتونه واقعاً برات مفید باشه. خلاصش این میشه: ذهن انعطافپذیر = حال بهتر = کمتر غصه خوردن!
اگه دوست داشتی روشهای تقویت انعطافپذیری ذهن رو بیشتر بدونی حتماً بگو تا دربارهش بیشتر برات بنویسم!
منبع: +