خب، بذار راحت بهت بگم؛ این روزها تعداد کسایی که تو سوئد براشون میگن ADHD دارن (ADHD یه اختلال توجه و بیشفعالیه که آدم رو بیقرار و حواسپرت میکنه)، خیلی زیاد شده. جالبه بدونی قبلاً فکر میکردن بیشتر پسرها هستن که ADHD میگیرن؛ تقریباً دو سوم بچههایی که تشخیص داده میشن پسرن. اما وقتی سن یه ذره میره بالاتر – مثلاً تو نوجوانی و بعدش – دخترها دارن از پسرها سبقت میگیرن!
حالا موضوع اینه که درباره دخترهایی که ADHD دارن خیلی کم تحقیق شده و هنوزم خیلی چیزها دست همه رو هواست. یه تحقیق جالب تو سوئد دقیقاً رفته سراغ همین موضوع: اینکه دخترهایی که ADHD دارن، چطوری با خودشون و هویتشون (یعنی اون احساسی که نسبت به خودشون دارن) کلنجار میرن. مخصوصاً تو مدرسه که کلی انتظار و استاندارد هست.
ایده اصلی این تحقیق اینه که توی ذهن این دخترها یه کشمکش جدی وجود داره بین چیزی که جامعه از یه دختر “خوب” انتظار داره (بهش میگن Me، یعنی همون تصویر دختر کامل و باادب تو ذهن بقیه) و خود واقعیشون (که بهش میگن I). مثلاً جامعه میخواد اونها آروم و منظم و “خانوم” باشن، اما ADHD کار خودش رو میکنه و باعث میشه رفتاراشون متفاوت باشه یا برن بیرون از این کلیشهها.
این تحقیق با ۱۰ تا دختر بین ۱۵ تا ۱۸ سال مصاحبه کرده و با یه رویکرد ویژه اومده تمها یا موضوعات اصلی رو درآورده که شامل این مورداست:
-
تغییر دادن و سرکوب رفتار: یعنی دخترها هی باید خودشون رو اصلاح کنن یا بعضی چیزها رو پنهون کنن تا جلوی بقیه “نرمال” به نظر بیان. به این کار به انگلیسی میگن Social Camouflaging، یعنی کسی که داره مشکل یا تفاوتشو از بقیه قایم میکنه تا تو جمع پذیرفته شه.
-
سر و کله زدن با احساسات و کلیشهها: این دخترها وقتی با الگوهای ایدهآلی که تو مدرسه براشون ساختن مواجه میشن، خودشونو مقایسه میکنن و بعضی وقتا کلی عذاب میکشن. کلیشهها هم هست مثلاً اینکه ADHD فقط مال پسراس یا دخترها نباید شَر و شیطون باشن!
-
کشمکش تو محیط مدرسه: مدرسهها معمولاً خودشون پیگیر میشن که بچه رو بفرستن واسه تشخیص ADHD، چون فکر میکنن کارنامه مهمه و اگر دانشآموزی رفتار متفاوتی داشت، شاید مشکلش پزشکی باشه. اما کل این پروسه اصلاً برا این دخترها ساده نیست.
-
تأثیر دارو: بعد از تشخیص معمولاً داروهای مخصوص ADHD تجویز میشه. این داروها شاید به تمرکز و درس کمک کنه، ولی دردسرش اینه که بعضی از دخترها حس میکنن دیگه خودشون نیستن یا دارن یه نقش دیگه رو بازی میکنن و این روی هویتشون تاثیر بزرگی میذاره. انگار مجبورن بین خود واقعیشون و نقشِ “دختر ایدهآل” یکی رو انتخاب کنن.
تو این تحقیق، دانشمندا با یه چارچوب تحلیلی خاص کار کردن که بهش Dramaturgical Perspective هم میگن – یه مدل ذهنیه که میگه آدما تو اجتماع مثل بازیگرن؛ هی نقش عوض میکنن تا مناسب شرایط رفتار کنن. همچنین مفاهیمی مثل Impression Management یعنی “مدیریت تصویری که از خودت به بقیه نشون میدی” و Social Camouflaging که همون “قايمکاری اجتماعی”ه هم بررسی شدن.
پس داستان سر اینه که دخترها تو مدرسه و جامعه یه عالمه فشار و انتظارات رو دوششونه: از یه طرف باید عالی درس بخونن و مثل همکلاسیها باشن؛ از اون طرف نمیخوان خودشونو گم کنن. این فشارها روی روحیهشون و حتی تجربه دیده شدن به عنوان “دختر با ADHD” کلی تأثیر میذاره.
یه نکته جالب اینه که جامعه و مدرسه فقط دنبال راهحل دارویی نباشن! یعنی شاید لازمه سازماندهی، آموزش معلمها و منابع مدرسه تغییر کنه تا به این دخترها کمک کنه خودشون باشن و احساس خوبی از خودشون داشته باشن، نه اینکه فقط دنبال قرص باشیم.
در نهایت، این مطالعه تأکید داره که کلی تحقیق بیشتری لازمه تا بفهمیم چجوری میشه به این گروه کمتر دیدهشده کمک کرد. باید دید نقش جامعه، مدرسه و انتظارات تو این ماجرا دقیقاً چیه و چطوری میشه جوری رفتار کرد که این دخترها احساس بهتری درباره خودشون و هویتشون داشته باشن، نه اینکه مدام حس کنن باید یه فرم خاص رو پر کنن یا نقش بازی کنن.
پس دفعه بعدی که درباره ADHD یا رفتار بچهها صحبت شد، یادت باشه یه عالمه دلیل اجتماعی و هویتی پشتش هست؛ همهچیز فقط یه قرص یا یه اسم نیست!
منبع: +