همیشه خیلیها فکر میکنن زندگی مجردی یه چیز ثابته و کلاً مجرد بودن همش یه حال و هوای خاص داره. اما واقعیتش خیلی متنوعتر از این حرفاست! یه مدت هم دیدگاه اصلی این بود که میگفتن مجردا رو با «قبلاً ازدواج کرده» (مثلاً طلاق گرفته یا بیوه شده) یا «هیچ وقت ازدواج نکرده» بودن جدا میکنن. بعضیا هم فقط به این نگاه میکردن که طرف خودش انتخاب کرده مجرد بمونه یا نه. اما یه عالمه سؤال و تفاوت بین مجردها هیچوقت با این روشا جواب داده نشدن.
چند وقتیه که دانشمندها فهمیدن باید رو تنوع (یا همون «هتروژنی» که به انگلیسی میگن Heterogeneity یعنی متفاوت بودن افراد توی یک گروه) بین مجردها بیشتر دقیق بشن. چون این تنوع تأثیر زیادی رو شادی، حال روحی، و حتی رفتارهای اجتماعیشون داره.
تو یکی از تازهترین تحقیقا، اومدن رو نمونهی بزرگی از مجردهای آمریکایی مطالعه کردن – تعدادشون حدود ۴۸۳۵ نفر بوده! محققها از یه روشی به اسم Latent Profile Analysis یا همون «تحلیل نمایه پنهان» استفاده کردن (یعنی روشی که بیاد آدمها رو به صورت گروههای مخفی که شبیه هم هستن دستهبندی کنه، بدون اینکه از قبل فرض کنه هرکدوم تو کدوم دسته میافته). اینجوری تونستن ۹ دسته مختلف از مجردها رو پیدا کنن! حالا این دستهبندی چطور بوده؟
همهچی بستگی به دو چیز داشته:
۱. هدف عاشقانهشون (مثلاً دنبال پارتنرن یا نه)
۲. فشار یا حرفای دیگران برای پیدا کردن پارتنر (یعنی اینکه آدما چقدر حس میکنن باید زودتر وارد رابطه عاشقانه بشن)
پس گروهها این شکلی تقسیمبندی شدن:
- پارتنر-سیکرها (Partner-seekers): اونایی که خیلی جدی دنبال پیدا کردن عشق و رابطه جدید هستن.
- کژوال دیتِرها (Casual-daters): کسایی که گاهی دوست دارن با کسی بیرون برن، ولی اهمیتی نداره حتماً جدی باشه.
- ناندیتِرها (Non-daters): همونایی که فعلاً یا کلاً دنبال رابطه نیستن.
حالا هرکدوم با سطح فشار کم، متوسط یا زیاد که از جامعه حس میکنن، ترکیب شده و مجموعاً ۹ پروفایل درست کرده.
بررسی این گروهها نشون داد تو خیلی از چیزها با هم فرق دارن: مثلاً سطح رضایت و شادیشون (که بهش Well-being میگن)، میزان مشکلات روحی (Ill-being یعنی همون حس نارضایتی، استرس یا ناراحتی)، ویژگیهای شخصیتی، اجتماعی بودن و حتی وضعیت خانواده و درآمد. مثلاً بعضی نتایج فقط برای کسایی که دنبال پارتنر هستن فرق میکنه، بعضیا فقط با توجه به میزان فشار، و بعضیا ترکیب هر دوتاست!
اما مهمترین یافتهی جالب تحقیق اینه که دو تا گروه، بیشتر از بقیه حالشون خوبه:
۱. کسایی که گاهی دیت میرن، ولی هیچ فشار از طرف دیگران حس نمیکنن (کژوال دیتِر با فشار کم)
۲. اونایی که اصلاً دنبال رابطه نمیرن و باز هم فشار خاصی روشون نیست (نان دیتِر با فشار کم)
این دو گروه ۳۰ درصد کل نمونه تحقیقو تشکیل میدادن، یعنی کاملاً رایج هستن بین مجردها! به عبارتی، تنها بودن وقتی حالت اجباری نداره و استرس کسی رو حس نمیکنی، بیشتر احتمال داره خوشحال یا راضی باشی.
از اونور، بدترین وضعیت مربوط به اوناییه که دنبال رابطه نمیرن، ولی هی جامعه یا خانواده فشار میارن که باید یکی رو پیدا کنی (ناندیتِر با فشار زیاد). تعداد این گروه فقط ۱.۵ درصد کل نمونه بوده، ولی تأثیرش وقتی ملی فکر کنیم خیلی زیاده. چون فشار اجتماعی هم حال روحی این دسته رو حسابی خراب میکنه.
نتیجه کلی این تحقیق، باز میگه تک بعدی نگاه کردن به مجردها جواب نمیده. باید دید هدف آدما تو رابطه و فشار اجتماعی که حس میکنن، چقد مهمه. پس دفعه بعد که دوست مجردت رو دیدی یا خودت مجرد بودی و حس خوب داشتی، بدون دستهبندی و فشار اجتماعی نقش بزرگی تو این حس داره!
بالاخره، این تحقیق باعث میشه محققا بهتر بفهمن مجرد بودن دقیقاً چه مدلی میتونه روی روحیه و کیفیت زندگی افراد اثر بذاره. یعنی موضوعاتی مثل شادی، استرس، تنهایی یا حتی ویژگیهای شخصیتی فقط با یه سؤال ساده جواب داده نمیشن؛ باید به ترکیب هدفهای فرد و فضایی که اطرافیانش ایجاد میکنن هم نگاه کرد.
منبع: +