خب رفقا! این بار میخوام براتون درباره یه مقاله خیلی جالب از arXiv حرف بزنم که اومده یه نگاه متفاوت به دینامیکهای بازار مالی داشته. اگه همیشه براتون سؤال بوده که چرا بازار یه وقتایی میره بالا (که بهش میگن گاوی یا bull market) و یه وقتایی میره پایین (خرسی یا bear market)، این مقاله براتونه!
اولاً بذارین یه توضیح بدم: وقتی میگیم bull market یعنی دورهای که همه امید دارن و قیمتها tends به بالا رفتن دارن. برعکسش bear marketه که توش اعتماد رفت پایین و همه میترسن و قیمتها معمولاً افت میکنن. این دوتا حال و هوا اساساً کل بازار رو کنترل میکنن.
حالا بیاین به داستان مقاله برسیم. نویسندهها گفتن حرکتها و رفتار بازار فقط به دادههای تاریخی قیمتها بستگی نداره. کلی عامل بیرونی هم روش تأثیر میذارن. مثلاً اخباری که بیرون میاد، حرفهای سیاستمدارا یا حتی حس و حال مردم تو سوشال مدیا! — این چیزا رو تو مقاله بهش میگن ‘exogenous narratives’ یعنی روایتهای بیرونی که روی بازار تاثیر دارن.
یه نکته مهم دیگه که گفتن اینه که چون سرمایهگذارها آدمای مختلفیان با نگاههای متفاوت، تنوع نگاه واسه بازار میاد بالا و این باعث میشه تعصب یا bias زیادی وارد مدل بشه. مثلاً یکی خوشبینانه میبینه، یکی بدبینانه! همین اختلاف دیدگاه کلی کار مدل کردن بازار رو سخت و پیچیده میکنه.
حالا چی کار کردن؟ اومدن مدلی ساختن به اسم “Bias to Behavior from Bull-Bear Dynamics” یا خلاصه بیفور (B4). این یه مدل پیشرفته هست که سعی داره هم قیمتهای گذشته رو در نظر بگیره (یعنی temporal price sequences) و هم تمام سیگنالهای بیرونی رو (همون روایتها و اخبار و سوشال مدیا و اینا) با هم ترکیب کنه تو یه فضای مشترک پنهان. فضای پنهان یا latent space یعنی جایی که اطلاعات پیچیده رو به صورت خلاصه و قابل فهم برای الگوریتم نگهداری میکنن.
توی این فضا، فورسهای گاوی و خرسی (bullish و bearish) طوری نمایان میشن که انگار خیلی طبیعی خودبخود دارن شکل میگیرن و این خودش میشه پایه ساختن نمای bias در بازار. برای اینکه جالبترش کنن، یه ماژول به اسم ‘inertial pairing’ گذاشتن وسط کار؛ این یه تریکیه که بتونه دیتای نزدیک به هم تو زمان رو جفت کنه و حالت مومنتوم یا اینرسی (یعنی حرکت کند ولی پیوستهی بازار) رو حفظ کنه.
یک نکته جذاب دیگه اینه که مدلی که ساختن، دو تا نیروی رقابتی رو مقابل هم قرار میده (dual competition mechanism)؛ یکی خریداران خوشبین و یکی فروشندگان بدبین. با این روش تضاد رفتاری سرمایهگذارها خیلی خوب کشف میشه و میشه بهتر فهمید چه جریانی داره بازار رو پیش میبره.
در کل، این مدل “بیفور” سعی میکنه سه تا چیز رو دقیقا شناسایی کنه:
- تفاوت تعصبها یا همون bias-driven asymmetry
- اینرسی رفتاری یا behavioral inertia (یعنی اینکه بازار معمولاً سریع تغییر جهت نمیده و یکم سماجت داره)
- ناهمگونی یا heterogeneity بازار که همون چرخشهای فکری و سبکهای مختلف سرمایهگذاریه.
نتیجه: آزمایشهایی که روی مجموعه دادههای واقعی بازار انجام دادن نشون داد این مدل نهتنها تو پیشبینی روند بازار بهتر عمل میکنه، بلکه کمک میکنه بفهمیم تعصبها، رفتار سرمایهگذارها و دینامیک کل بازار چطوری با هم قاطی میشن و رو هم اثر میذارن. خلاصه، اگه دوست دارین بازار رو بهتر درک کنین و پیشبینیهای دقیقتر داشته باشین، بهتره به این مدل و الگوریتمهای این سبکی یه نگاه بندازین.
خلاصه مطلب: مدل B4 یه داستان جدید تو مدلکردن بازار تعریف کرده، چون با دیدن همزمان رفتارهای گاوی و خرسی و ترکیبشون با اطلاعات بیرونی نشون داده که دنیای واقعی از مدلهای ساده خیلی پیچیدهتره!
پس دفعه بعدی که بازار رو دنبال میکنین و میبینین همه دارن یا خیلی خوشحالن یا افسرده، یادتون باشه یه عالمه تعصب و روایت و رفتارهای مختلف پشت این موجها هست که مدلهایی مثل B4 دارن سعی میکنن بهشون سر و سامون بدن!
منبع: +