چجوری احساسات قانونی می‌تونن جلوی کارای ریسکی دانشجوها رو بگیرن؟

خب بذار برات یه جور باحال و رفیق‌وار توضیح بدم که این تحقیق چی گفته. حتماً خودت دیدی که خیلی از دانشجوها یا جوون‌ترها اهل کارای هیجان‌انگیزن، مثل رانندگی تند یا انجام کارای ریسکی که خودشونم می‌دونن خطر داره. یه چیزی داریم بهش میگن Sensation Seeking، یعنی اون میل و شوقی که یه نفر داره تا هیجان و تجربه‌های جدید رو امتحان کنه. هرچی این شوق بیشتر باشه، احتمال کارای ریسکی‌ هم بیشتره!

حالا یه مدل علمی هم داریم که بهش میگن Dual-System Model. این مدل میگه دو قسمت از مغز ما که مربوط به هیجانات اجتماعی و کنترل منطقی هستن، همزمان رشد نمی‌کنن. منظور اینه که بخش هیجانی مغز تو سن نوجوانی و اوایل دانشگاه خیلی فعالتر از بخش منطقی و کنترلی‌ه، واسه همین این سن‌ها پر از ریسک و ماجراجوییه.

اما این تحقیق اومده یه چیز جالب رو هم بررسی کرده: نقش احساسات اجتماعی، مخصوصاً احساسات قانونی. منظور از Legal Emotions احساساتیه که آدما نسبت به قانون یا عدالت دارن؛ مثلاً وقتی حس خوبی داریم نسبت به رعایت قانون یا برعکس، وقتی از قانون عصبانی‌ایم یا بی‌اعتمادیم.

تو این مطالعه، 127 تا دانشجو اومدن یه پرسشنامه درباره حس هیجان‌طلبیشون (همون Sensation Seeking) پر کردن و بعدش هم پرسشنامه‌ای در مورد احساساتشون نسبت به قانون رو جواب دادن (بهش میگن College Students’ Legal Emotions Questionnaire). بعد، یه گروه 110 نفره از اونایی که جواباشون درست و کامل بود، یه آزمایش رفتاری هم دادن به اسم Balloon Analogue Risk Task؛ این روشی هست که توش نشون میده یه نفر چقدر اهل ریسک کردنه. (تو این تست باید یه بادکنک رو باد کنی و هرچی بیشتر بادش کنی پول بیشتری می‌گیری، ولی اگه زیاد بادش کنی می‌ترکه و هیچ چی نمی‌بری. خلاصه کلی هیجان و موقعیت تصمیم‌گیری!)

خب، نتیجه چی شد؟
تحقیق نشون داد که هرچی Sensation Seeking یه نفر بالاتر باشه، احتمال اینکه دست به کارای ریسکی بزنه هم بیشتره. این یعنی همون چیزی که شاید می‌دونستیم اما حالا با عدد و رقم ثابت شد.

اما نکته خفن اینجاست: داشتن احساسات قانونی مثبت (مثلاً اینکه قانون رو دوست داشته باشی یا قبولش داشته باشی) این رابطه رو کم می‌کنه! یعنی اگه کسی هیجان‌طلب باشه اما نسبت به قانون احساسات مثبتی داشته باشه، کمتر میره سراغ کارای پرخطر. برعکسش هم هست: احساسات منفی نسبت به قانون (مثلاً نفرت یا بی‌اعتمادی) تأثیری روی این رابطه نداشت، یعنی باعث نشد که ریسک‌پذیری بیشتر یا کمتر بشه.

خلاصه، محقق‌ها می‌گن اگه مدارس و دانشگاه‌ها بیان آموزش‌هایی بدن که بچه‌ها نسبت به قانون حس مثبت پیدا کنن، این می‌تونه اثر Sensation Seeking بالا رو کم کنه و باعث بشه کمتر دنبال کارای خطرناک برن. چون الان می‌دونیم اون حس مثبت نقش حفاظتی داره.

در کل، این یه راه جالب و جدید برای کم کردن رفتارهای پرریسک جوون‌هاست. دیگه همه‌ش برنمی‌گرده به حرف زدن درباره خطرها یا توصیه‌های کلیشه‌ای؛ اگه بشه حس خوبی نسبت به رعایت قانون تو دلشون انداخت، خودش یه ابزار خیلی قویه!

پس دفعه بعدی که دیدی یه رفیقت اهل هیجان و ریسک بود، شاید لازمه یه کم روش کار شه که احساساتش نسبت به قانون هم بهتر بشه – همین!

منبع: +