تا حالا شده توی کارای عقبافتادهت، یه چیزی سالها بمونه و فقط یه اتفاق گنده لازم باشه تا بیفته وسط لیست کارات؟ دقیقاً دنیای تکنولوژی همینجوریه! مثلاً یادتونه دوران ظهور موبایل رو؟ یهو همه فهمیدن کلی کار هست که باید واسه اپلیکیشنهاشون بکنن و تا اون موقع بیخیال بودن، اما موبایل که اومد، همه چیز به هم ریخت! حالا توی ۲۰۲۵ هم باز یه بمب ترکون داریم: هوش مصنوعی یا همون AI و پلتفرمهای کمکد و بیکد! (Low-Code و No-Code یعنی بستری که میتونی تقریبا بدون برنامهنویسی پیچیده، برنامه و اپلیکیشن بسازی.)
حالا داستان اینه که این چیزای جدید دارن قشنگ دنیا و مخصوصاً بحث مدیریت ریسک شرکتها رو زیر و رو میکنن. شاید خیلیا حواسشون نباشه، ولی تاثیرش عجیب زیاده. تا چند وقت پیش هرچی توسعه نرمافزار بود، دست یه گروه خاص از متخصصین IT بود که همهچیزو زیر نظر داشتن: امنیت، ریسک، تطابق با قوانین. ولی الآن اوضاع عوض شده.
چه خبر شده؟ توسعه نرمافزار الآن دیگه فقط کار یه جای خاص نیست. بخاطر همین ابزارهای کمکد و AI، کلی آدم توی شرکتها میتونن خودشون دست به کار بشن و ابزار یا برنامههایی درست کنن که دقیقاً به کار بخش خودشون یا مشتریا میاد. مثلاً واحد فروش، منابع انسانی یا حتی خدمات به مشتریا هم میتونن تیم مستقل داشته باشن. اینطور بگم: انگار داشتی فقط یه تیم آشپز حرفهای داشتی، ولی حالا هرکسی دلش بخواد میتونه توی آشپزخونه به سبک خودش یه غذایی آماده کنه!
خب این آزادی عمل خیلی باحاله و باعث میشه سریعتر و دقیقتر نیاز مشتریها رو رفع کنن. ولی یه جای کار میلنگه: ریسک و امنیت و این بحثهای مهم. قبلاً وقتی یه تیم مرکزی کارا رو میکرد، روی همهچیز از بالا تسلط داشتن. ولی الآن هر تیم کوچیک یا هر برنامهای که ساخته میشه میتونه یه عالمه چالش جدید برای مدیریت ریسک و قوانین بیاره.
مثال بزنم: فرض کن دارن یه قابلیت جدید واسه بانکداری موبایلی میسازن. کلی سوال ریز و درشت پیش میاد. مثلاً دادههای مشتریا کجا ذخیره میشه؟ کی بهشون دسترسی داره؟ مشتری دقیقاً چی میبینه و کارمندها چه امکاناتی دارن؟ اگه یه چیزی رو اشتباهی رعایت نکنن، ممکنه امنیت اطلاعات مشتریان به خطر بیفته یا اصلاً با مقررات حریم خصوصی (privacy) جور درنیاد. مقررات یعنی همون قوانینی که برای حفظ امنیت و حقوق کاربر و مشتریها وضع شدن.
الآن خیلی مهمه که هر تیم کوچیک برنامهنویس، خودش بفهمه فعالیتاش چه ربطی به ریسک و تطبیق با قوانین داره. یعنی باید حسابی حواسشون جمع باشه و کمک هم بگیرن! تو این مدل جدید، نقش جدیدی واسه متخصصای مدیریت ریسک و کسانی که مسئول رعایت قوانین هستن، باز شده. قبلاً این آدمها تو مرکز شرکت نشسته بودن و فقط دستور صادر میکردن. الآن باید بیان داخل تیمها و وسط کار قرار بگیرن. به این مدل تیمها میگن «Fusion Team»؛ یعنی تیم ترکیبی که توش انواع تخصصها – برنامهنویس، کارشناس کسبوکار، متخصص UX (یعنی کسی که رو تجربه کاربر کار میکنه) و همین کارشناسان ریسک – کنار هم کار میکنن.
این تیمای فانتزی باعث میشن از همون اول پروژه بدونن چه خطراتی هست، چطور باید با قوانین کنار بیان و چطور جلوی دردسر رو، حتی قبل از شروع، بگیرن. یه جور مدل مدیریت ریسک منعطف تر هم هست به اسم Adaptive Governance؛ یعنی مدیریت ریسک و نظارت که قشنگ با هر موقعیت و تیم خودش رو وفق میده، و بین «نوآوری» و «رعایت قانون» تعادل میزنه.
خیلی از شرکتای قدیمی مدل تمرکزگرا داشتن؛ یعنی همه چی باید از فیلتر تیم اصلی رد میشد. اما الآن با این همه نوآوری و تیمهای متنوع، شدنی نیست. واسه همینه که باید هوای «توزیعشدن توسعه» رو داشته باشیم. اگه Adaptive Governance (همون مدیریت منعطف و هوشمند ریسک) نباشه، ممکنه کلی نوآوری کنیم، ولی غافلگیرانه یه چاه ریسک بزرگ جلو پامون سبز شه و کل شرکت رو به خطر بندازه!
پس داستان اینه که هوش مصنوعی و ابزارهای کمکد و بیکد، خیلی یواشکی ولی تاثیرگذار دارن کل ساختار مدیریت ریسک شرکتها رو عوض میکنن. شاید کم دیده بشه یا بعضیا بیاهمیت بدونن، اما عواقبش خیلی جدی میتونه باشه. دیگه دوران اینکه فقط یه تیم مسئول باشه گذشته؛ باید همه تیمها سواد ریسکی پیدا کنن، هر بخشی قوانین خودش رو بشناسه و تیم مدیریت ریسک وسط معرکه باشه!
اگه قراره باهوش و قوی پیش بریم، باید خودمون رو با این مدل جدید وفق بدیم. وگرنه یا نوآوری عقب میمونه، یا از یه گوشه شرکت یه کاری درمیاد که دودش به چشم همه میره! اینه که میگن تغییر مدیریت ریسک با ورود AI، یه انقلاب نامرئی اما تعیینکنندهست.
منبع: +