خب رفیق، امروز میخوام یه کم از یه قابلیت جدید و باحال توی ChatGPT به نام Study Mode برات حرف بزنم. این مود رو OpenAI بیشتر با این هدف معرفی کرده که دانشآموزها و دانشجوها بتونن راحتتر درس بخونن – مثلاً با کوییز گرفتن، پرسش و پاسخ مدل سقراطی (یعنی همون شیوهای که با طرح سؤال، آدم رو به فکر وادار میکنه) یا مثلا بررسی اینکه چی یاد گرفتی و کجاها ضعف داری.
ولی راستش رو بخوای، این ویژگیها اصلاً فقط برای تکالیف و امتحان نیست. خود من داشتم فکر میکردم چطور میتونم ازش توی کارهای روزمره یا یادگیری چیزای جدیدی که بیرون از مدرسه و دانشگاه نیاز دارم، استفاده کنم. و سه تا راه خیلی جالب پیدا کردم که میخوام برات تعریف کنم:
۱. یاد گرفتن زبان – مثلاً فرانسوی!
هممون یه بار تو زندگی عاشق یاد گرفتن یه زبان جدید شدیم، نه؟ منم همینجور بودم. قبلاً با خود ChatGPT هم مکالمه فرانسوی تمرین میکردم، ولی Study Mode باعث شد یه تجربه خیلی تعاملیتر داشته باشم. مثلاً بهش گفتم میخوام فرانسوی یاد بگیرم، مخصوصاً برای مکالمههای روزمره.
به جای اینکه مثل بقیه رباتها یه لیست واژه یا جدول گرامر بهم بده، شروع کرد ازم سوال پرسیدن: «سه موقعیت روزمرهای که دوست داری توش فرانسوی بلد باشی چیا هستن؟» یا مثلاً «کدوم بخش یاد گرفتن فرانسوی تا حالا برات گیجکننده بوده؟»
همه چی رو آورد توی مسیر مشخص و متناسب با نیاز خودم. بعدشم شروع کرد به کوییز دادن – از این مدل پر کردن جای خالی مثلاً: «Je un café, s’il vous plaît.» (یعنی من یه قهوه میخواستم، لطفاً)
اگه بلد بودم، جمله رو پیشرفتهتر میکرد؛ اگه اشتباه میکردم، فقط نمیگفت “غلط”، بلکه توضیح میداد چرا اشتباه بوده و سوال مشابه میداد تا دوباره امتحان کنم! خلاصه بعد بیست دقیقه حس کردم واقعاً دارم فرانسوی رو با یه روش فعال یاد میگیرم، نه فقط اینکه یه چیزی مرور کنم و بره.
۲. یادگیری مدیریت مالی
تو مدل بعدی گفتم بذار ببینم این مود Study واسه چیزای جدیتر هم به درد میخوره یا نه. عنوانش خیلی رسمی شد ولی منظورم اینه که مثل اکثر مردم، وقتی حرف از سرمایهگذاری یا سرمایهگذاری در صندوقهای شاخص (index funds – یعنی سبدی از سهام که شاخص بورس رو دنبال میکنه)، یا مثلاً چیزایی مثل mutual funds (صندوق سرمایهگذاری مشترک) میشه، سریع حوصلهام سر میره!
اینبار ازش خواستم بهم اصول اولیه مدیریت مالی شخصی رو یاد بده. اولش پرسید دقیقاً دنبال چی هستی؟ پسانداز؟ بودجهبندی؟ سرمایهگذاری؟ بعد هم شروع کرد از عادتهای مالی خودم پرسیدن، مثلاً پولهامو چطور خرج میکنم یا دوست دارم در آینده چجوری خرج کنم، و همین جوری با مثالهای قابل لمس، راهنماییام کرد تا سرمایهگذاری رو واقعاً برام قابل فهم کنه.
نکته جالب: وسط کار از مطالب قبلی خودم کوییز میگرفت تا مطمئن بشه فهمیدم. بگم نابغه مالی نشدم اما تو همین بیست دقیقه کلی مثال و نکته دستگیرم شد که مطمئناً سر تصمیمگیریهای بعدی به دردم میخوره!
۳. یادگیری گیتار با جزئیات شخصیشده
حالا برسیم به موزیک! سالهاست گیتار دارم و هر از گاهی سراغش میرم. با اینکه ابزارهای هوشمند قبلاً کمکم کرده بودن، اما به این فکر افتادم که Study Mode چه چیزی اضافه میکنه. مود رو فعال کردم و دیدم به جای دستورالعمل عمومی، شروع کرد ازم پرسیدن: چه سبک موزیکی دوست دارم؟ الان چه مهارتی دارم؟ دوست دارم روی چه آهنگ یا تکنیکی تمرکز کنم؟
گفتم مثلاً میخوام فن انگشتزنی (fingerpicking – یعنی سبک نواختن با انگشتها) یاد بگیرم. بعد برام یه برنامه تمرینی خیلی جمع و جور چید، الگو معرفی کرد و گفت بعد از تمرین حسش چطور بود. تازه مکانیکهای پشت فن alternate picking (برداشتن و زدن متوالی با مضراب) رو توضیح داد و چند تمرین ریتمیک هم یادم داد و طوری همه چیز رو توضیح داد که کمکم یه کم تئوری موسیقی هم دستگیرم شد!
راستش رو بخوای، با اینکه مطمئنا جای معلم آدم رو نمیگیره، اما تو همین تمرینهای کوتاه تونست برام یه سری جنبههای تخصصیتر رو توضیح بده که تو آموزشهای سطحی معمولاً خبری ازشون نیست.
جمعبندی
در کل، Study Mode از اون چیزاست که اگه فقط فکر میکردی به درد بچههای مدرسه یا دانشگاه میخوره، کاملاً اشتباه میکنی. واقعاً توی یاد گرفتن مهارتهای جدید، حتی بدون اینکه بخوای مدرک بگیری یا امتحان بدی، کمک میکنه و روند آموزش رو کاملاً شخصی و قابل فهم میکنه.
یه نکته دیگه هم که باید بگم اینه که این مدل یادگیری واقعاً قابل تنظیم با خودته؛ یعنی بسته به اینکه چی میخوای یاد بگیری یا با چه سبکی راحتتری، بهت مسیر میده. هم واسه سرگرمی و هم واسه کارهای جدیتر استفادهاش کن! اگه دنبال یه روش هوشمند، سریع، و دوستانه برای رشد ذهنی هستی، به نظرم تقصیر نداره که یه فرصت بهش بدی 😉
منبع: +