تا حالا فکر کردی چرا بعضیها توی تیمهای تحقیق و توسعه (یعنی همون بچههایی که کارشون نوآوری و پیدا کردن ایدههای تازهست) خیلی خلاق و نوآور میشن، ولی بعضیا نه؟ یکی از جوابهای اصلی این داستان «ذهن باز» یا همون openness to experience هست. یعنی آدمایی که دوست دارن چیزای جدید رو امتحان کنن و با دنیای نو راحتتر کنار میان.
ولی این قضیه به همین سادگی هم نیست! توی این تحقیق اومدن بین ۴۷۵ نفر از کارمندهای بخش تحقیق و توسعه (پیشنهاد میکنم بدونی ۷۵٪ شون مرد بودن و حدود ۲۵٪ زن) بررسی کردن که چه چیزی پشت نوآوری این افراد هست و چطور اتفاق میفته.
یکی از چیزای جالب بررسیشون «flow experience» بود. Flow یعنی همون حالتی که آدم کاملا غرق توی یه کار میشه و اصلاً متوجه گذر زمان هم نمیشه؛ مثلاً وقتی داری یه پروژه با حال انجام میدی و دیگه هیچی برات مهم نیست! اما نکته اینجاست که فکر نکنی هرچی توی این حالت باشی بهتره. یافتههای این مطالعه نشون دادن که یک مقدار متعادل از این حالتِ flow باعث میشه نوآوریت بره بالا. اما اگه خیلی بیش از حد توی این فضای غرق شدن پیش بری، خلاقیتت حتی ممکنه کم بشه! خلاصه اینکه همهچیو هم نباید بندازی تو یه کار و بیخیال همه چی بشی 🙂
یه نکته باحال دیگه این بود که Emotional Intelligence یا همون هوش هیجانی هم خیلی مهمه. هوش هیجانی یعنی اینکه بتونی احساسات خودت و دیگران رو بفهمی و کنترل کنی. بررسیها نشون دادن که کسی که هوش هیجانی بالاتری داره، حتی وقتی حسابی توی اون حالت flow هم باشه، میتونه خلاق بمونه و نوآوری کنه. یعنی انگار هوش هیجانی یه جور سپر محافظه که نمیذاره هیجانِ کار زد و خوردی به خلاقیتت بزنه و اون رو پایین بیاره.
در نتیجه، برای کسایی که تو بخش تحقیق و توسعه کار میکنن، فقط ذهن باز داشتن یا کار کردن با شدت بالا کافی نیست. باید حواست به حالت flow باشه، و هوش هیجانی هم واقعاً یه برگ برندست برای مدیریت احساسات و حفظ نوآوری. سازمانها هم با فهمیدن این قضیه میتونن بهتر بچههای خلاق خودشون رو مدیریت کنن و کلی ایدههای جدید و خفن از دل تیمشون بیرون بکشن.
پس دفعه بعد که دیدی یکی همش در حال امتحان چیزای جدیده و غرق کاراش میشه، بدون هم ذهن باز داره هم شاید توی حالت flow باشه. اما اگه هوش هیجانیش رو هم بالا ببره، تازه میتونه خلاقیت و نوآوری خودش رو واقعاً بترکونه!
منبع: +