آیا یه همزاد هوش مصنوعی می‌تونه جامو بگیره؟ تجربه‌ای دوستونه با کلون‌های دیجیتال!

واقعاً هر جا رو نگاه می‌کنیم، آدم‌ها دارن از “کلون‌” یا همزاد خودشون با هوش مصنوعی حرف می‌زنن. تو شبکه‌هایی مثل X (توییتر سابق) و لینکدین، کلی آدم پیدا میشن که می‌ذارن فالوراشون با نسخه دیجیتالیشون حرف بزنن. جالب‌تر اینکه بعضی از تولیدکننده‌های محتوا تو سایت‌هایی مثل OnlyFans حتی پول می‌گیرن تا هوش مصنوعی که شکل خودشونه، با دنبال‌کننده‌هاشون چت کنه! تو چین هم فروشنده‌های “انسان مجازی” (یعنی کارمند مجازی‌ای که با هوش مصنوعی ساخته شدن و می‌تونن مثل یه آدم واقعی حرف بزنن و بفروشن) دارن از واقعی‌ها موفق‌تر میشن!

کلون‌های دیجیتال در واقع ترکیبی هستن از چند تا تکنولوژی که تازه از دیروز و امروز نیستن: مدل‌های ویدیویی خیلی واقعی، صداهایی که فقط با چند دقیقه صدای واقعی هر کسی درست میشه، و چت‌بات‌هایی که روز به روز باحال‌تر و حرفه‌ای‌تر دارن جواب میدن. اما فرق اصلیشون اینه که سعی می‌کنن نه فقط یه هوش مصنوعی معمولی باشن، بلکه بفهمن و مثل “خود شما” فکر کنن! (یعنی نه فقط جواب بده، یه جورایی شخصیتِ شما رو تقلید کنه.)

حالا این کلون‌ها به چه درد می‌خورن؟ یه استارتاپ به اسم Delphi که ۱۶ میلیون دلار از سرمایه‌گذاران بزرگی مثل Anthropic و یه شرکت سرمایه‌گذاری که متعلق به اولیویا وایلد (بازیگر و کارگردان معروف) هست گرفته، برای آدم‌های معروف کلون می‌سازه. این کلون‌ها می‌تونن هم با چت و هم تماس صوتی با فن‌ها ارتباط بگیرن! خوب خیلی باحال میشه دیگه. انگار MasterClass (همون پلتفرمی که سلبریتی‌ها توش آموزش میدن) یهویی پریده وسط عصر هوش مصنوعی!

مثلاً سایت Delphi می‌گه آدم‌های مشهور، کلی تجربه و حرف مهم دارن که معمولاً زمانشون کمه و همه دسترسی بهشون ندارن. برای همین کلون می‌سازن که هر وقت خواستید، مثل خود اون آدم باهاش حرف بزنین! کتابخونه‌ای از کلون سلبریتی‌ها دارن: مثلا خود آرنولد شوارتزنگر! اومد بهم گفت: “من اینجام که الکی‌بازی رو حذف کنم و کمکت کنم قوی‌تر و خوشحال‌تر شی!” و بعدش هم تهش منو عضو خبرنامه Pump Club خودش کرد. البته شاید این کلون‌ها هنوز به اون رویای عجیب Delphi یعنی پخش “دانش شخصی برای همه” نرسیدن، اما حداقل می‌تونن به سلبریتی‌ها کمک کنن که فن جمع کنن یا مکمل بفروشن!

اما برای بقیه آدم‌ها چی؟ آیا کلون ما می‌تونه جای ما رو بگیره؟ مثلاً بعضی وقتا آدم تو کار خودش له میشه، کاش می‌شد همزمان تو دو تا جلسه باشی. منم رفتم تست کنم ببینم واقعاً میشه یه همزاد هوش مصنوعی ساخت که جای آدم بمونه؟

شرکتی به اسم Tavus – فارغ‌التحصیل Y Combinator (یه جایی که به استارتاپ‌های جدید کمک می‌کنه رشد کنن) – سال پیش ۱۸ میلیون دلار سرمایه جذب کرده و اومده آواتاری از شما درست می‌کنه که می‌تونه حتی تو ویدیوکال شرکت کنه! قیمتش هم از ماهی ۵۹ دلار شروع میشه. طبق گفته خودشون “هوش هیجانی انسان” رو ترکیب کردن با “دسترسی و سرعت ماشین”. یعنی هم حس داره، هم قوی و سریع مثل یه کامپیوتره! هرچند تو لیست رسمی استفاده‌هاش اسمی از “دستیار خبرنگار” نبود، اما نوشتن که برای کارایی مثل مشاوره، دستیار پزشک و این جور شغل‌ها کلی به درد می‌خوره.

فرآیند ثبت‌نام Tavus اینطوریه که شما دوربین رو روشن می‌کنین، یه متن رو برای آموزش دادن بهش می‌خونین (حالا به نوعی هم این یعنی شما اجازه می‌دین چهره‌تون رو استفاده کنن)، بعد یه دقیقه فقط باید سکوت کنین و چهره‌تون رو ضبط کنه. چند ساعت بعد، اواتار دیجیتالی شما آماده‌ست! ظاهر و صداش هم خیلی شبیه خود شماست (گرچه از دندوناش اصلا خوشم نیومد!). اما سؤال اصلی اینه: آیا می‌تونه واقعاً با شناخت از شما، جای شما رو با خیال راحت بگیره یا نه، رسوایی به بار نمیاره؟

برای تنظیم شخصیت کلون، توی یه محیط چت‌بات‌طور بهم راهنمایی داد که چطور شخصیتش رو بسازم و حتی برایش راهنمای عملی نوشتم. چند تا از مقاله‌هام رو هم بهش دادم تا بدونم حدوداً چی کار می‌کنم و موضوعات مورد علاقه‌ام چیه. البته هر چی دیتای بیشتری بدم، بهتر یاد می‌گیره، ولی خوب، مصاحبه‌ها و یادداشت‌ها و دیتای خیلی خصوصی افراد دیگه بود و نمی‌شد همچین چیزهایی رو به یه هوش مصنوعی سپرد.

از نظر محتوا، کلونم اطلاعات چندانی ازم نداشت، ولی باز گفتم شاید به دردم بخوره. ولی تو گفتگوها، واقعاً گاهی انگار سر به هوا شده بود! بعضی اوقات برای ایده‌هایی که اصلًا مهم نبودن، یه ذوق عجیب نشون می‌داد. بعضی حرف‌ها رو هی تکرار می‌کرد. هی می‌خواست قراری با “خود واقعیم” بذاره، در حالی‌که من هیچ دسترسی‌ای به تقویمم بهش نداده بودم! خلاصه، طرف مقابل هم اصلاً نمی‌تونست بحث رو تموم کنه، چون اواتار همش حرفای بی‌سر و ته می‌زد.

طبق گفته کوین فاورِت، یکی از مؤسس‌های Tavus، این مشکلات چیز عجیبی نیست و عیب‌های رایج اولیه‌ان. کلون‌ها اغلب از مدل Llama متعلق به Meta (شرکت مادر فیسبوک) استفاده می‌کنن که معمولاً خیلی سعی می‌کنه کمک کنه، ولی همیشه موفق نمیشه. بزرگ‌ترین نقش در رفتار همزادها رو برنامه‌نویسان روی همین پلتفرم می‌ذارن که مشخص می‌کنن کی گفتگو تموم بشه یا کلون به چه اطلاعات شخصی مثل تقویم دسترسی داشته باشه.

برای خودم نتیجه دلچسب نبود. حداقل توقعم این بود که کلونم بفهمه تو چه زمینه‌هایی کار می‌کنم و نره طرف رو ضایع کنه. اما فعلاً فاصله زیادی با اونی که تو خیال می‌خواستم داره.

البته این کلون‌ها می‌تونن برای خیلی از شغل‌ها مفید باشن. مثلاً اگه یک اینفلوئنسر باشی و فالوئر زیاد داری، یا فروشنده‌ای که کارت کاملاً عددیه و هرچه بیشتر حرف بزنی بیشتر بفروشی، احتمالاً همزاد دیجیتال واقعا به کارت میاد. البته باید مراقب باشی چون ممکنه گاهی کلونت حرفی بزنه که برات خجالت‌آور شه، اما شاید این ریسک، به نتیجه‌ش بیارزه!

Favret می‌گه شرکت‌هایی که از Tavus استفاده می‌کنن، بیشتر تو حوزه‌هایی مثل فرآیندهای درمانی یا مصاحبه شغلی هستن. شرکت‌ها این کلون‌ها رو برای تمرین با کارمندها هم می‌برن، مثلاً فروشنده‌ها یا تیم منابع انسانی با یه کلون از کارمند دیگه تمرین می‌کنن.

اما شرکت‌ها وعده می‌دن که این کلون‌ها فقط تلفن‌زن یا بازاریاب خشکی نباشن. Delphi می‌گه کلون‌هاش می‌تونن تجربه‌های شخصی و معنادار رو تو مقیاس وسیع ارائه بدن. Tavus هم ادعا می‌کنه کلون‌هاش “چهره، مغز و خاطره” دارن که باعث میشه حتی بتونن گفتگوی رو در رو کنن! Favret گفت تعداد شرکت‌هایی که برای مشاوره و حتی تصمیم‌گیری مثل اعطای وام دارن کلون می‌سازن، رو به افزایشه.

ولی اصل ماجرا اینجاست: آموزش «درک، تفکر انتقادی، و سلیقه شخصی» به یه کلون فعلا بیشتر شبیه قصه‌های علمی تخیلیه تا واقعیت! فعلاً خوبه برای وقتی که طرف مقابل داستان رو می‌دونه (مثلاً همه می‌دونن شوارتزنگر واقعا با کسی جلسه تمرینی نداره!).

ولی نگرانی هم وجود داره: شرکت‌ها دارن روی زیباسازی کلون‌ها و واقعی‌تر نشون دادن اون‌ها کار می‌کنن، و ممکنه آدم‌ها برای راحتی بیشتر، نقش‌هایی رو بدهند به کلون‌ها که واقعاً مناسب نیست، یا حتی بذارن تصمیم‌هایی بگیره که نباید. بالاخره این کلون‌ها با هدف “گسترش” ساخته شدن، نه “تقلید عالی و صد درصدی”. نهایتاً می‌تونن به ما پر و بال بدن، تبلیغمون رو بکنن و حتی چیزی برامون بفروشن – ولی تمام و کمال خودِ ما نمیشن!

منبع: +