درک ما از زمان همیشه ثابت نیست؛ بلکه میتواند تحت تأثیر حالات تغییر یافتهی هوشیاری به شکلی اساسی تغییر کند. از موقعیتهای اضطراری گرفته تا لحظات عمیق مراقبه، این حالات میتوانند تجربهی ما از زمان را دچار «تغییر» کنند و باعث شوند ثانیهها طولانیتر به نظر برسند یا وضوح بیشتری در لحظات بحرانی احساس کنیم. این پدیده نه تنها جذاب است، بلکه دریچهای تازه به شناخت ذهن انسان میگشاید.
چگونه حالات تغییر یافته، زمان را دگرگون میکنند؟
زمان، اغلب مانند یک کش عمل میکند. در زمان کسالت یا درد، کشیده و طولانی میشود و وقتی عمیقا غرق در کاری هستیم، فشرده و کوتاه میشود. با این حال، این نوسانات روزمره در مقایسه با تجربیات انبساط زمانی (Tees) بسیار ناچیز هستند. در تجربیات Tees، ثانیهها میتوانند مانند دقایق حس شوند. Tees اغلب در مواقع اضطراری، فعالیتهای ورزشی یا لحظات آرامش عمیق رخ میدهد و به افراد اجازه میدهد حجم زیادی از اطلاعات را پردازش کرده و واکنشهای قاطعانهای نشان دهند.
انبساط زمانی در شرایط اضطراری
Tees معمولا در موقعیتهای خطرناک و تهدیدکنندهی زندگی مانند تصادفات رانندگی یا سقوط از ارتفاع ظاهر میشود. برای مثال، زنی به دلیل آنچه که مانند «کند شدن زمان» احساس میکرد، از برخورد با یک مانع فلزی در حال سقوط، به سختی جان سالم به در برد. این حالت به او فرصت داد تا در کسری از ثانیه تصمیمگیری کند. به همین ترتیب، ورزشکاران در مسابقات حساس، Tees را گزارش کردهاند. در این شرایط، لحظات گذرا طولانیتر به نظر میرسند و به عملکرد بهتر آنها کمک میکنند.
نقش آرامش
نکتهی جالب این است که بسیاری از افرادی که Tees را تجربه میکنند، با وجود آشفتگی و هرجومرج موقعیت، احساس آرامش را توصیف میکنند. این آرامش، این نظریه را که Tees صرفاً ناشی از ترشح هورمون نوراپی نفرین در موقعیتهای «جنگ یا گریز» است، به چالش میکشد. به عنوان مثال، زنی به یاد میآورد که پس از افتادن از اسب، احساس «آرامش فوقالعادهای» داشته است، حتی با وجود خطرناک بودن موقعیت.
فراتر از بحران: Tees در زندگی روزمره
Tees در موقعیتهای آرام نیز رخ میدهد؛ مانند مراقبه، غرق شدن در طبیعت یا تحت تأثیر روانگردانهایی مانند LSD و آیاهواسکا. فردی Tees ناشی از LSD را اینگونه توصیف کرد که میلیثانیهها روی کرونومتر، به اندازهی ثانیهها حس میشدند. این تجربیات نشان میدهد که هوشیاری تغییر یافته – و نه استرس یا خطر – عامل اصلی درک انبساط زمان است.
نظریههای پشت پردهی انبساط زمانی
چندین نظریه سعی در توضیح Tees دارند:
- آزاد شدن نوراپی نفرین: اگرچه این هورمون به بقا در شرایط اضطراری کمک میکند، اما نمیتواند Tees را که در محیطهای آرام تجربه میشود، توضیح دهد.
- سازگاری تکاملی: برخی از محققان معتقدند که انسانها توانایی کند کردن زمان را برای مقابله با تهدیدها در طول تکامل به دست آوردهاند. با این حال، این نظریه نیز نمیتواند Tees غیر اضطراری را توضیح دهد.
- توهمات حافظه: نظریهی دیگری بیان میکند که Tees صرفاً یک خطای حافظه است. در این نظریه، آگاهی بالا در طول رویداد، حس کاذبی از طولانی شدن زمان ایجاد میکند. با این حال، اکثر افراد آگاهی واضحی را در زمان واقعی و در طول Tees گزارش میکنند، که این نظریه را به عنوان یک توضیح کامل رد میکند.
حالات تغییر یافته و خود ادراکی
یک توضیح قانعکنندهتر، Tees را به حالات تغییر یافتهی هوشیاری ربط میدهد، که فرآیندهای روانشناختی معمول را مختل میکند. در هنگام تصادفات یا فعالیتهای با تمرکز بالا، جذب آنقدر شدید است که زمان به طور چشمگیری کند میشود. علاوه بر این، این حالات اغلب مرز بین خود و محیط را از بین میبرند. همانطور که مارک ویتمن، روانشناس، اشاره میکند، حس زمان ما عمیقا با حس خودمان در ارتباط است. هنگامی که این جدایی از بین میرود، مانند هنگام مراقبه یا «تمرکز فوقالعاده»، به نظر میرسد که زمان منبسط میشود.
دریچهای به شناخت انسان
Tees انعطافپذیری ادراک انسان و ارتباط آن با بقا و آگاهی را نشان میدهد. این تجربیات، چه ناشی از خطر باشند و چه آرامش، نشان میدهند که چگونه حالات تغییر یافته میتوانند درک ما از زمان – و شاید ارتباط ما با جهان اطرافمان – را تغییر دهند.
اگر به خواندن کامل این مطلب علاقهمندید، روی لینک مقابل کلیک کنید: neuroscience news