خب رفقا، امروز میخوام براتون درباره یه تحقیقی بگم که واقعاً نتایج جالبی داره، مخصوصاً اگه براتون پیش اومده که سر کلاسها یا تو دانشگاه، بعضی وقتا یه چیزی از درس یا واحد میگیرید و بعد میبینید چقدر دیدتون به دنیا تغییر میکنه! اینو بهش میگن «تجربه تغییردهنده» یا Transformative Experience؛ یعنی وقتی محتوای آموزشی یا درس رو واقعاً میبینی و حسش میکنی و باعث میشه طور جدیدی به دنیا نگاه کنی. انگار هر چی یاد گرفتی میشه جزئی از زندگی عادیت.
حالا محققها گفتن بیایم بررسی کنیم چی باعث میشه دانشجوها (تو این تحقیق، دانشجوهای معلمی) اینجوری تجربههای عمیق و تحولانگیز داشته باشن. سه چیز رو بررسی کردن: اول «حس آزادی» یا به اصطلاح Autonomy Support که مثلا یعنی چقدر حس میکنی خودت میتونی انتخاب کنی و نظر بدی. دوم «حس ارتباط و حمایت اجتماعی» یا Relatedness Support که یعنی چقدر حس میکنی با معلم و همکلاسیات رابطه خوبی داری و درکت میکنن. سوم اینکه ببینن آیا اینا تو کشورهای مختلف فرق داره یا نه.
برای این کار رفتن سراغ ۳۵۳ تا دانشجوی رشته معلمی تو آمریکا و کویت (کشور کویت رو حتما میشناسید، تو خلیج فارس کنار عربستانه). اسمش رو گذاشتن تحقیقات Cross-Cultural، یعنی بررسی بینفرهنگی که ببینن اتفاقات تو جاهای مختلف دنیا چطور پیش میره.
نتیجهها خیلی باحال بود! مثلا دیدن هم «حس آزادی» و هم «حس ارتباط» پیشبینیکنندههای مهمی برای تجربههای متحولکننده هستن. یعنی اگه دانشجو حس کنه آزادی عمل داره و تو جمع حمایت میشه، بیشتر احتمال داره که درس برایش معنا پیدا کنه و زندگیش رو واقعیتر تغییر بده.
یه نکته مهم این بود که این تاثیرات بازم به کشور و فرهنگ ربط داره:
– توی آمریکا: حس آزادی داشتن (Autonomy Support) نقش پررنگتری تو تجربه متحولکننده داشت. یعنی اگه دانشجو اونجا حس کنه واسه خودش تصمیم میگیره، بیشتر امکان داره از درس به شکل عمیقتری لذت ببره و دنیا رو دیگهجور ببینه.
– اما کویتیها: براشون حس حمایت اجتماعی (Relatedness Support) مهمتر بود. یعنی رابطه خوب با معلم یا همکلاسیها و اینکه حس کنن فهمیده میشن، بیشتر روشون تاثیر میذاشت تا حس آزادی مطلق.
یه نکته تکنیکی که محققها بهش رسیدن این بود که مثلاً برای اینکه حس آزادی تاثیر بذاره، لازمه دانشجو حداقلی از حس ارتباط و حمایت رو هم داشته باشه؛ اینو بهش میگن Moderation Analysis، یعنی بررسی تاثیرات ترکیبی عوامل. حتی گفتن تو کویت اون حداقل لازم حس ارتباط، بیشتر از آمریکاست. یعنی کویتیها بیشتر دنبال حمایت و درک گروهی میگردن تا استقلال صرف.
تو آمریکا برعکس بود؛ یعنی تا یه جورایی دانشجو حس آزادی نداشته باشه، تاثیر مثبت از حس ارتباط نمیگیره. خلاصه، هرکی با فرهنگ خودش حس خاصی براش مهمتر بود.
تو تحقیقشون حتی چیزایی مثل جنسیت یا اینکه دانشجو سال چندمه رو کنترل کردن (یعنی بررسی کردن که تاثیری تو نتایج نذاره).
جمعبندی بخوام بگم: اگه دنبال این هستید که تجربه واقعی و عمیق تو درس و دانشگاه داشته باشید (همون Transformative Experience مشهور)، علاوه بر اینکه چه سیلابسی دارید و معلم چجوری درس میده، خیلی مهمه که فضا حس آزادی انتخاب و حمایت اجتماعی هم به آدم بده. حالا اینکه این کدوم مهمتره، بستگی به فرهنگ داره. آمریکاییها بیشتر دنبال آزادی هستن، کویتیها بیشتر دنبال حس همبستگی و حمایت جمعی.
درکل، اگه معلم هستی یا بیزنسی داری یا حتی فقط با دوستانت کار گروهی انجام میدی، اینو یادت باشه: هر چقدر به استقلال و ارتباط بهتر اهمیت بدی، احتمال تجربههای تحولانگیز و یادگیری عمیق خیلی بیشتر میشه!
اگه اصطلاحاتی تو متن برات تازگی داشت:
– Transformative Experience: یعنی تجربهای که دید آدم رو عمیقاً تغییر میده و باعث میشه با چیزهایی که یاد میگیره، زندگی روزمرهش رو یه جور دیگه ببینه.
– Autonomy Support: حس آزادی و اینکه میتونی انتخاب و نظر داشته باشی.
– Relatedness Support: حس حمایت و ارتباط اجتماعی؛ یعنی حس کنی تو جمع درک و حمایت میشی.
– Cross-Cultural Study: تحقیق مقایسهای بین فرهنگها.
امیدوارم مقاله برات مفید و جالب بوده باشه! تو هم تا حالا تجربه متحولکننده تو درس و زندگی داشتی؟ 🙂
منبع: +