ورزشکارای تیم ملی کانادا چطور از پس کرونا بر اومدن؟ تجربه‌ها و درس‌هایی که به درد روزای سخت می‌خوره!

خب بیا با هم یکم درباره این موضوع صحبت کنیم که واقعاً تو دوران کرونا چه اتفاقی برای ورزشکارای حرفه‌ای کانادا افتاد و اصلاً چطور تونستن خودشونو با این شرایط عجیب و غریب وفق بدن؟ قطعاً همه‌مون فهمیدیم کرونا چقدر زندگی‌ها رو دگرگون کرد—به‌خصوص برای آدم‌هایی که کارشون ورزش حرفه‌ای بود و حتی برنامه‌ی تمرین و مسابقه‌شون کل زندگیشونه!

یک تحقیق حسابی جالب انجام شد که اومدن سراغ ورزشکارای تیم ملی کانادا، مربی‌ها و کادر پشتیبانی (یعنی همون‌هایی که بیشتر وقتا پشت صحنه ازشون خبری نیست اما هوای ورزشکارا رو دارن!). محققین با ۲۵ تا ورزشکار و ۸ تا مربی و ۵ نفر از آدمای پشتیبانی تو اوج موج دوم کرونا، یعنی یکی از بدترین دوران‌هایش، گپ و گفت و یه‌سری مصاحبه عمیق گرفتن.

حالا چیزی که تو این تحقیق جالب بود اینکه سه تا موضوع اصلی پیدا کردن:

۱. نتیجه‌ها و تاثیرای کرونا روی ورزشکارا
۲. عواملِ تاثیرگذار روی سلامت روان ورزشکارها
۳. دیدگاه و نقش مربی‌ها و کادر پشتیبان درباره حال خوب و نقش جدیدشون

حالا بیاید یکم درباره هر کدوم حرف بزنیم. کرونا برای کلی از ورزشکارا یعنی قطع شدن تمرین‌ها، مسابقات و اون حس رقابت و انرژی تیمی که همیشه بهش عادت داشتن. خیلیاشون مجبور شدن تو خونه آپارتمانی تمرین کنن و خب نه فضای کافی، نه امکانات عالی و نه حتی انگیزه کافی داشتن. حتی خیلیاشون گفتن این حس تنهایی و دوری از هم‌تیمی‌ها واقعاً سخت و طاقت‌فرسا بود.

یه چیز دیگه‌ای هم که گفتن این بود که بعضیا حس می‌کردن حرف زدن درباره حال و روز روحیشون یه جور انگ یا برچسب داره. منظورم از stigma همین احساس ترسه: یعنی می‌گن اگه من بگم حالم خوب نیست، شاید فکر کنن قوی نیستم یا به درد تیم نمی‌خورم. البته کم‌کم «مهارت‌های کنار اومدن» یا همون coping skills (مثلاً راه‌های خلاص شدن از استرس، حفظ امید یا مدیریت نگرانی‌ها) و همینطور حمایت‌های اجتماعی (یعنی داشتن خانواده، دوست و کادر حمایتگر) برای خیلیا تبدیل شد به نقطه امید.

یه بخش جالب قضیه اینجاست که ورزشکارا و مربیا میگفتن، سلامت روان و عملکرد ذهنی نه فقط تو دوره کرونا، بلکه همیشه مثل یه تیم دو نفره کار می‌کنن! یعنی اگه ذهن ورزشکار قوی و آروم باشه، حتماً عملکرد بهتری هم داره—و برعکس. پس دیگه بحث فقط قوی بودن فیزیکی نیست، بحث اینه که محیط ورزش حرفه‌ای باید علاوه بر نتایج و مدال، به فکر حال خوب روانی آدم‌هاش هم باشه.

تو همین راستا، مربی‌ها و تیم پشتیبانی هم می‌گفتن نقش و ماموریتشون نسبت به قبل کلی فرق کرده—یعنی الان باید هم به تمرین و تاکتیک فکر کنن، هم کمک کنن ورزشکار حال روانی بهتری داشته باشه. اون عزیزانی که معمولاً وظیفه‌شون دویدن دنبال تدارکات و مسائل اجراییه، تبدیل شده بودن به گوش شنوا و همراه برای ورزشکارایی که تحت فشار بودن.

در کل شاید کرونا یه بلای بد بود، ولی باعث شد همه بیشتر به اهمیت سلامتی روح و روان و حس حمایت تو دنیای ورزش حرفه‌ای پی ببرن. انگار همه فهمیدن اگه می‌خواییم تو موقعیت‌های سخت آینده حتی بهتر و حرفه‌ای‌تر عمل کنیم، باید روی فرهنگ حمایت از حال خوب آدم‌ها سرمایه‌گذاری کنیم. یعنی چی؟ یعنی تو سازمان‌های ورزشی فقط دنبال رکورد و مدال نباشیم، بلکه بشه جایی که بازم اگه خبری از استرس یا شرایط پیش‌بینی‌نشده (یعنی همون بحران یا stressor های بزرگ) هم پیش اومد، تیم و ورزشکارا آماده و قوی بمونن—نه فقط بدنشون، بلکه فکر و روحشون هم!

خلاصه که این تحقیق می‌خواد بگه درس‌های زیادی از بازه کرونا گرفتیم و وقتشه فضا و فرهنگ ورزش حرفه‌ای رو جوری بسازیم که هم دنبال افتخار باشیم، هم هوای هم‌دیگه رو داشته باشیم 🙂

منبع: +