میخوام یه داستان جالب برات تعریف کنم درباره اینکه وقتی یکی میره سراغ شَمَنیک جِرنی (Shamanic Journeying، یعنی سفر ذهنی و معنوی که شَمَنها—نوعی شفادهنده یا راهنمای معنوی قدیمی—انجام میدادن) یا مدیتیشن چیگونگ (Qigong Meditation یعنی یه جور مدیتیشن و تمرین چینی خیلی قدیمی برای بهبود انرژی بدن و آرامش)، تو بدنش چه اتفاقهایی میفته، مخصوصاً توی قلبش!
خب، معمولاً مطالعهها نشون داده بودن که وقتی شَمَنها یا حتی آدمای معمولی میرن سراغ این سفرهای معنوی یا شَمَنیک جِرنی، تو مغزشون تغییرای زیادی دیده میشه. اما هنوز دقیق نمیدونستن که مثلاً ضربان قلب یا حالت کارکرد قلبشون هم تغییری میکنه یا نه.
توی این تحقیق، یه نفر داوطلب شد و ۱۴ بار تجربه شَمَنیک جِرنی و ۸ بار مدیتیشن چیگونگ انجام داد و هر بار، دادههای قلبیشو ثبت کردن. یعنی با دستگاه نوار قلب (ECG یا Electrocardiogram، ابزاری که سیگنالهای قلب رو ضبط میکنه) اومدن سراغش و تو شرایط مختلف: زمان استراحت، زمان طبلزدن (Drumming)، “شِیپشیفت” (Shapeshift، یعنی یه جور تغییر حالتی عجیب و غریب ذهنی تو شَمَنیک جِرنی)، و بعدش هم دوباره بررسی کردن.
برای اینکه این سیگنالهای نوار قلب رو حسابی دقیق بررسی کنن، از یه نرمافزار باحال به اسم ECM (Electrocardiomatrix) کمک گرفتن و چندتا شاخص مهم رو بررسی کردن:
- BPM: تعداد ضربان قلب در دقیقه
- AVRR: میانگین زمان بین هر دو ضربان (یعنی هرچی بیشتر باشه ضربان قلب آرومتره)
- SDRR: میزان نوسان وقتی بین هر دو ضربان
- RMSSD: یه شاخصی برای بررسی چقدر ضربانها فرق دارن
- pNN50: درصد ضربانهایی که فاصلهشون با بقیه بیش از ۵۰ میلیثانیهس
یه سری شاخص فرکانسی هم حساب کردن، مثل LF (قدرت فرکانس پایین: 0.04-0.15Hz) و HF (قدرت فرکانس بالا: 0.15-0.4Hz)، و نسبت LF/HF که مقدار استرس سیستم عصبی رو نشون میده.
حالا بریم سر اصل ماجرا:
وقتی شَمَنیک جِرنی شروع میشه و طبل زدن آغاز میشه، ضربان قلب کم میشه (BPM پایین میاد)، ولی AVRR زیاد میشه، یعنی فاصله بین ضربانها زیادتر میشه—یه جور حس ریلکس بودن. از طرف دیگه SDRR، RMSSD و pNN50 میرن بالا، یعنی قلب داره پویا و واکنشیتر عمل میکنه. حتی قدرت LF و نسبت LF/HF هم زیاد میشه، که یعنی بدن داره از نظر فیزیولوژیکی وارد یه مود دیگه میشه.
وقتی “شِیپشیفت” یا همون تغییر حالتی تو مغز اتفاق میفته، ضربان قلب یهویی زیاد میشه و نوساناتش (SDRR و RMSSD) هم میرن بالا. یعنی بدن وارد حالت فعالتری میشه، مثل یه شوک خفیف.
جالب اینجاست که بعد از این حالت غیرمعمول، اولین دوره استراحت بعدش، ضربان هنوز بالاس و AVRR پایین باقی میمونه (یعنی هنوز بدن آروم نشده)، ولی نسبت LF/HF شروع میکنه به افت کردن، نشوندهنده یه جور برگشت به تعادل. دوره دوم، نسبت LF/HF باز هم پایینتر میاد و HF و pNN50 نسبت به شروع طبل زدن زیاد میشن—یعنی کفه بدن هی داره به سمت ریلکسیشن یا آرامش بیشتر میره.
در مورد مدیتیشن چیگونگ هم تقریباً همه شاخصها مثل SDRR، RMSSD، pNN50، LF و HF و نسبت LF/HF نسبت به حالت استراحت بالا میره؛ یعنی بدن هم از نظر فعالیت قلبی هم از نظر آرامش عملکرد بهتری پیدا میکنه.
یه نکته باحال اینه که بعضی تغییراتی که تو مدیتیشن چیگونگ دیده شد (مثلاً SDRR و LF و نسبت LF/HF)، حتی از شروع طبل زدن تو شَمَنیک جِرنی هم بیشتر بودن! ولی ضربان قلب و میانگین فاصله ضربانها بیشتر تو حالت طبل زدن تغییر میکرد.
در نهایت، این تحقیق نشون میده که هم شَمَنیک جِرنی و هم مدیتیشن چیگونگ باعث تغییرات خیلی باحال و پویا تو ضربان قلب (HRV: Heart Rate Variability یعنی نوسان و تغییرپذیری ضربان قلب که یه نشونه مهم سلامتی و عملکرد بدن حساب میشه) میشن، و اگه تجهیزات دقیق و نرمافزار خوب داشته باشی، راحت میتونی این تغییرات رو ردگیری کنی و حتی بهشون نگاه بصری بندازی!
خلاصه داستان اینه که سفرهای ذهنی شَمَنیک و مدیتیشنهای سنتی، فقط روی ذهن آدم تاثیر نمیذارن، بلکه بدن و مخصوصاً قلب هم حسابی تحت تأثیر قرار میگیرن و این موضوع رو میشه با عدد و رقم ثابت کرد!
منبع: +